اول در مقدمه خلاصه ای از کل مطلب را ارایه می دهم بعد مطلب را بیشتر باز می کنم:
از نظر قرآن خورشید و ماه در بین طبقات آسمان قرار دارند (نوح/15) و سایر ستارگان، زینت آسمان پائینی هستند(صافات/6)؛ پس برای رفتن به ماه باید از تمام ستارگان آسمان عبور نمود. آیا داستان جن، چیزی جز خرافه است؟ در همین داستان خرافی، خرافات بسیاری را مشاهده مینمائیم که پرتاب شهاب سنگ از سوی الله، برای زدن به جن ها، استراق سمع نمودن جن ها از دربار الهی و روی صندلی نشستن در کنار آسمان، نمونهای از این خرافات است(جن/9)و صافات/9 )و ادامهی آیات. همچنین لمس نمودن آسمان از سوی جن ها(جن/8) آیا این خرافه نیست که در زیر زمین ، جائی به نام ثری (طه/6)که زمین بر آن قرار دارد ، الله را سجده میکند قرآن تصور میکند که ماه باریک و کلفت میگردد (یس/38) و با حرکتش به دور زمین، الله را سجده مینماید. ستارگان هم الله را سجده مینمایند، زیرا به دور زمین در حرکتند . اما قرآن هرگز نگفته است که زمین ، الله را سجده مینماید، زیرا تصور می کند زمین ثابت است. اگر الله آسمان را رها نماید، بر روی زمین سقوط میکند (فاطر/41) و این الله است که آسمان را نگه داشته تا بر زمین نیفتد، پس او را شاکر باشید(حج/65) ضمنا هر لحظه ممکن است تکهای از آسمان بر زمین بیفتد(طور/4) از دید قرآن ، زمین و آسمان در ابتدا به هم چسبیده بودند ،که الله آسمان را بلند کرد و آنرا بالا برد (انبیاء/30) ابر از آسمان میروید(نمل/25) و در آسمان دریائی است شیرین به نام معصرات که باران از آنجا میبارد. ، که باران از آنجا میریزد(عم/14) و از برخورد این دو دریاست که مروارید و مرجان درست تشکیل میگردد. این همان اعتقاد قدماست که بیان میشود، مروارید از برخورد قطرات باران، بر دهان صدفها شکل میگیرد(این اعتقاد را شایدهنوز بابا بزرگ شما هم داشته باشد) (رحمن/22) و آیات قبل و بعدش.. در ضمن به این ادعا که رب المشرقین و رب المغربین، دلیلی بر کروی بودن زمین است، پاسخ داده خواهد شد.در ادامه قرآن می گوید خورشید و ماه بسیار دورتر از سایر ستارگان هستند ( صافات/6) قرآن میگوید که ما آسمان (و نه آسمان های) دنیا را به ستارگان زینت دادیم: إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما آسمان دنیا (منظور قرآن پائينی است ) را با ستارگان تزيين كرديم. در این آیه گفته شده که ستارگان زینت آسمان هستند و تمام ستارگان، در آسمان دنیا(پائین) قرار دارند. درسوره فصلت/12 نیز عینا به این مسئله اشاره شده: فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (فصلت/12) در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و آنچه را ميخواست در هر آسماني مقدر فرمود، و آسمان دنیا (پائين) را با چراغهاي (ستارگان)( اگر واقعا منظور ستاره باشد) زينت بخشيديم و به وسیله پرتاب شهاب سنگها از استراق سمع شياطين حفظ كرديم، اين است تقدير الله دانا. اما: أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/14) آيا نمی بینید چگونه خداوند هفت آسمان را يكي بالاي ديگري آفريده ؟ وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15) و ماه را در ميان آسمانها مايه روشنائي، و خورشيد را چراغ فروزاني قرار داده است میگوید که ماه را در بین این طبقات، نور و خورشید را فانوسی روشن قرار داد که تاریکی را ازبین میبرد. با اندکی تامل در این آیات، متوجه میشویم که که خورشد و ماه در بین طبقات آسمان هستند، نه در طبقهای از آسمان که سایر ستارگان قرار دارند. پس کل ستارگان دنیا، در پائینترین آسمان، قرار دارند. لذا برای رفتن به کرهی ماه، باید از تمام ستارگان عبور نمود و همچنین باید از آسمان دنیا گذشت، البته این موضوع از نظر خود قرآن، غیر ممکن است؟ به خرافهای دیگر در مورد جنها توجه فرمائید. این یکی شاه خرافات است بخوانید و لذت ببرید: نگهبانان آسمان با شهاب سنگ , جن ها را میزنند. برخی از جنها که تازه مسلمان شده بودند به پیامبر اسلام تعریف میکردند که پیش از آمدن اسلام، ما(جن ها) آزاد بودیم که با سوار شدن بر کول همدیگر، تا آسمان طبقهی هفتم پیش رویم(چه قدرتی!)؛ پس از لمس آسمان, اقدام به استراق سمع میکردیم و به مردانی از اهل زمین که به ما پناه میبردند، این اطلاعات را منتقل میکردیم. آنها با استفاده از این اطلاعات غیبی، به گمراه کردن دیگران مشغول بودند. الله هم در آنها سرکشی را زیاد کرده بود. تا اینکه یک شب که مانند همیشه، برای استراق سمع اقدام به سوار شدن بر روی هم نمودیم, همینکه بالا رفتیم، با شهاب سنگهائی مواجه شدیم و دیگر توانائی رسیدن به آسمان را نداشتیم؛ ما نمیدانستیم که الله برای زمین خیری میخواهد یا شری در راه آنهاست. با شنیدن صدای قرآن، دانستیم که الله برای ساکنان زمین (جن و انس) خیری در نظر گرفته که آنها را هدایت نماید؛ لذا به شما(محمد) ایمان آوردیم؛ البته قاسطون ما ایمان نیاوردند، الله هم برای آنها جهنم مهیا نموده است. داستان زیبایی بود! در این جا توجه شما را به آیات مورد نظر در متن قرآن جلب می کنم:
(آیات نخست سوره ی جن): ।قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا (جن/1) بگو به من وحي شده است كه جمعي از «جن» به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفتهاند: ما قرآن عجيبي شنيدهايم! يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا که به راه راست هدايت ميكند، لذا ما به آن ايمان آوردهايم، و هرگز احدي را شريك پروردگارمان قرار نميدهيم। وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا و اينكه بلند است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز براي خود همسر و فرزندي انتخاب نكرده است وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا و اينكه سفيهان ما درباره الله سخنان ناروا ميگفتند وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا و اينكه ما گمان ميكرديم كه انس و جن هرگز دروغ بر الله نميبندند وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا و مردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مىبردند و بر سركشى آنها مىافزودند وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا و اينكه آنها گمان كردند همانگونه كه شما گمان ميكرديد كه خداوند هرگز كسي را (به نبوت) مبعوث نمی کند وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا و ما آسمان را لمس نمودیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهائی از شهاب سنگ يافتيم وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا و همانا ما می نشستیم که در مکانی که جایگاه نشستن بود و گوش (به حرفهای داخل آسمان) میدادیم اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهاب سنگي را در كمين خود مييابد وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا و ما نمىدانيم كه آيا براى كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده يا پروردگارشان برايشان هدايتخواسته است وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا و از ميان ما برخى درستكارند و برخى غير آن و ما فرقههايى گوناگونيم وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا و ما مىدانيم كه هرگز نمىتوانيم در زمين خداى را به ستوه آوريم و هرگز او را با گريز [خود] درمانده نتوانيم كرد وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس كسى كه به پروردگار خود ايمان آورد از كمى [پاداش] و سختى بيم ندارد وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا و از ميان ما برخى فرمانبردار و برخى از ما منحرفند پس كسانى كه به فرمانند آنان در جستجوى راه درستند وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا ولى منحرفان هيزم جهنم خواهند بود.
نکتهای که در آیات بالا جالب این است که جن ها در کنار آسمان، صندلی داشتند و با نشستن بر آنها، آسمان را لمس میکردند. چه خرافه ای بالاتر از این داستان؟ همچنین در سورهی صافات به ای مسئله اشاره میکند:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/7) ما آسمان دنيا را با ستارگان زینت دادیم وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ (صافات/8) و از هر شيطان سركشى محفوظ داشتهايم لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ(صافات/9) به [اسرار] ملأاعلى گوش نتوانند داد و از هر طرف به سویشان (با شهاب سنگ) پرتاب میشود دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (صافات/10) به راندنى سخت، و عذابى پاينده [در پيش] دارند إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ (صافات/11) مگر كسى كه ربايشى بربايد (اطلاعاتی بدست آورد و فرار کند) که در این صورت شهاب سنگی درخشان به سویش پرتاب میگردد।
آیا این خرافه نیست که بپذیریم، الله شهاب سنگ را به قصد زدن به جن ها پرتاب مینماید؟من در مورد این خرافه تحقیقاتی کردم جالب است که به نوشته هایی برخوردم که این اعتقاد خرافی را که در زمان قاجار بسیار هم معروف و عامه پسند بوده را شرح داده بودند! باورش سخت است ولی واقعیت دارد در کتاب کویر دکتر علی شریعتی به این موضوع اشاره شده و همچنین کویر نشینان به این خرافه کاملا معتقد بوده اند دلیل اعتقد راسخ آن ها مشهده کردن این مطلب با چشم خودشان بوده چونکه آسمان کویر صاف است و شهاب سنگ ها کاملا قابل رویت اند بیچاره ها بعد از هر شهاب سنگی که به جو برخورد می کرده فریاد الله اکبر سر می دادند و شادی می کردن که الله یک جن دیگر را هم زد! توجه کنید که پیامبر ما هم در کویر عربستان می زیسته! توضیحی اضافه نمیدهم داوری با شماست.از نظر قرآن حرکت خورشید باعث پیدایش شب و روز میگردد, در یس/37و 38 به روشنی به این امر اشاره شده:
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم و خورشيد كه پيوسته به سوي قرارگاهش در حركت است، اين تقدير الله قادر و دانا است وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ وبراى ماه منزلهايى معين كردهايم تا چون شاخك خشك قوسی شکل خوشه خرما برگردد ِ
/قرآن تصور میکرد که خود ماه باریک میگردد) قران در ادامه خورشید را مانند ما تصور مینماید که در فلک(فضای مدور) در حال گردش است:
لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (یس/40) نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند.
پس ازبحث چگونگی پیدایش شب و روز , بیان شده که خورشید جهت رسیدن به محل استقرارش یا محل سجده کردنش یا طبق قول بعضی ها دائما در حرکت است , تا اینکه قیامت برسد و در آن هنگام است که استقرار می یابد در حرکت است؛ دلیلش را نیز در زمر/5 باید جستجو کرد:
«خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ آسمانها و زمين را به حق آفريد، شب را بر روز ميپيچد، و روز را بر شب، و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد، هر كدام تا اجل مسمی (مدتی معین) به حركت خود ادامه ميدهند، آگاه باشيد او قادر بخشنده است .
।همچنین در رعد/2 باز به این موضوع اشاره شده است:
للّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ الله همان كسي است كه آسمان را بدون ستونی که می بینید(همانگونه که میبینید) نسیت آفريد سپس بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را مسخر ساخت كه هر كدام تا زمان معيني حركت دارند كارها را او تدبير ميكند آيات را تشريح مينمايد تا به لقاي پروردگارتان يقين پيدا نمائید.
اگر بپذیریم که ماه دارای مسیر دایرهای (فلکی ) شکلی است که به دور زمین میگردد, پس خورشید نیز باید مانند ماه دارای همین مسیر باشد. الله ستارگان را برای این خلق کرده تا ما در تاریکی( شب) خشکی و دریا, راهمان را گم نکنیم:
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ।انعام/97) و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا را به يقين ما دلايل را براى گروهى كه مىدانند به روشنى بيان كردهايم
همهی ستارگان مشغول سجده کردن الله هستند:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ حج/18 آيا نديدي كه سجده ميكنند براي الله تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان، و بسياري از مردم، اما بسياري ابا دارند و فرمان عذاب در باره آنها حتمي است، و هر كسي را الله خوار كند كسي او را گرامي نخواهد داشت، خداوند هر كار را بخواهد انجام میدهد!
سجدهی ماه، خورشید و ستارگان، هنگامی است که در مسیر گردششان بدور زمین، به پائین ترین جائی که خورشید در هنگام گرش بدور زمین, به آن نقطه میرسد و زمین بر روی آن قرار دارد میرسند.قرآن با اصرار اعتقاد دارد زمین بر روی پدیدهای موهوم به نام ثری قرار دارد. البته شاید خیلیها ندانند که ثری کجاست. قرآن در طه/6 دقیقا به این نقطه اشاره کرده است:
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى برای اوست (الله) آنچه را که در آسمانها و زمین و آنچه که بین این دو است و آنچه که پائین ثری است.
اما هرگز قرآن نگفته که زمین برای الله سجده میکند, زیرا زمین را ثابت میداند:
وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ رعد/15همه آنها كه در آسمانها و زمين هستند از روي اطاعت يا اكراه و همچنين سايههاي آنها – هر صبح و عصر – براي خدا سجده مي کنند. اگر الله آسمان را رها کند , روی زمین می افتد!
باور ن: الَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ حج/65 آيا نديدي كه الله آنچه در زمين است مسخر شما كرد؟ و كشتي ها به فرمان او بر دریا حركت ميكنند و آسمان را نگه ميدارد تا بر زمين، فرو نيفتند مگر به اذن او الله نسبت به مردم رحيم و مهربان است ا نَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا فاطر/41 همانا الله است که گرفته است آسمانها را که بر روی زمین نیفتد و اگر افتادند, کیست غیر از خدا این دو را یگیرد اوست آمرزنده ی بردبار؟
آسمان طبق قرآن، دارای جرمی است که هر آنگاه ممکن است تکهای از آن به زمین بیفتد خرافه بیشتر از این؟ حالا چرا قرآن این قضه را مطرح می کند جوابش را بخوانید: زمانیکه پیامبر اسلام، شروع به دعوت مردم به اسلام نمود؛ دگراندیشان ( کفار) میگفتند که اگر شما راست میگوئید؛ از الله بخواه تا تکهای از آسمان را پائین بیندازد. قرآن در پاسخ آنها گفت که اگر من این کار را انجام دهم، شما هنگامیکه این تکه از آسمان را مشاهده نمودید، خواهی گفت که ابری است متراکم:
وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ و اگر ببینند که تکه ای از آسما در حال سقوط است مىگويند ابرى متراكم است
। خب حالا با هم خرافه بعدی را بررسی می کنیم: ابتدا آسمانها به زمین چسبیده بودند! از نظر قرآن، ابتدا زمین را آفریده شد و سپس الله بر روی زمین قرار گرفت و آسمان را خلق نمود, در این هنگام بود که این دو به هم چسبیده بودند, سپس آنرا (آسمان ) بالا برد در سوره نازعات/30 و آیات قبل از آن (ءانتم اشد خلقا ام السماء بناها / رفع سمکها و سواها ) این موضوع را قرآن آشکارا در انبیاء/30 میگوید:
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ آیا کفار ندیدند(نمیدانند) که آسمان و زمین(نه زمین ها) (در ابتدا) به هم چسبیده بودند, پس ما آنها را از هم جدا کردیم و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم آيا ايمان نمىآورند
। این این آیه، نشان میدهد که همگان چنین تصوری از آسمان را داشتند ، زیرا قرآن این را علم مینامد. در آن زمان طبق بعضی از اسطورههای یونانی , گمان میکردند که آسمان و زمین در ابتدا به هم چسبیده بودند و سپس یکی از اله های آنها, آن دو را از هم جدا کرد. ابر از دریای آسمان (معصرات) میروید این هم یکی دیگر از خرافات اسلامی. الله آب باران را مسقیما از دریای آسمان (معصرات ) نازل میکند:
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا(عم/14) اگر قرآن را بخوانیم متوجه خواهیم شد که در دنیا دو دریا وجود دارد , یکی دریای زمینی و دیگری دریای آسمان , دریای زمینی برای صید و کشتیرانی است و دریای آسمان برای بارش باران آفریده شده است: هیچنین یکی از این دریاها شیرین و یکی دیگر شور میباشد: وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا فرقان/53 اوست كسى كه دو دريا را به سوى هم روان كرد اين يكى شيرين [و] گوارا (دریای آسمان که آب باران از اوست ) و آن يكى شور [و] (دریای زمینی ) است و ميان آن دو مانع و حريمى استوار قرار داد
بر طبق همین آیه، الله معتقد است آب باران از دریای آسمان سرازیر میگردد منشا این داستان را به راحت می توانید در اساطیر یونانی قبل از اسلام و داستان های فارسی بعد ار اسلام بیابید. با توجه به اینکه وصف هر یک ار دو دریا را بیان میکند؛ کاملا آشکار است که منظور چیست و لزومی به شرحی اضافه را در اینجا نمیبینم.خرافه بعدی : الله ابر را به عنوان روئیدنی آسمان معرفی میکند, در نمل /25 گفته شده که الله هم از زمین میرویاند (گیاهان) و هم از آسمان می رویاند(ابر) .برای جلوگیری از سفسطه اسلام گرایان بیشتر توضیح می دهم: در قرآن هر جا که از کلمهی نزول استفاده شده، نازل شونده مستقیما از سوی خودش(الله) پائین میآید. چیزهائیکه مستقیما از طرف الله نازل شدهاند عبارتند از: نور(نساء/174) , من و سلوی (اعراف/160)(غذائی مخصوص برای بنی اسرائیل), کتاب (مائده/145)(قرآن) , ترازو (حدید/25) , آهن(حدید/25, لباس (اعراف/26) و باران (فرقان/48). در قرآن آمده است که ما آب را از معصرات نازل میکنیم: وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا(عم/14) اگر کسی اعتقاد داشته یاشد که الله هر کدام از اینها را از آسمان نازل نکرده؛ کافر است. خواه آهن باشد یا قرآن، لباس، ترازو و باران, هیچ تفاوتی در کیفیت پیدایش آنها نیست. در داستان طوفان نوح نیز به روشنی اشاره شده که ما در آن هنگام , درِ آسمان را باز کردیم و آب با شدت تمام بر زمین ریخت:
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ (قمر/11) آنگاه درهاى آسمان را به آبى سيلآسا گشوديم.
اگر از دید قرآن, باران ناشی از تبخیر دریاهاست؛ در آن صورت در جریان طوفان نوح امکان نداشت که کل گیتی را آب فرا گیرد و هیچ خشکی بر جای نماند دوستان گرامی دقت کنید که در قرن بسیت و یکم هنوز محققان هیچ نشانه ای از داستان نوح نیافته اند مگر امکان دارد کل زمین را آب بگیرد و هیچ لایه ای یا اثری از نابودی جنگل ها یا برخی از گونه ها که به قطع در ناحیه جغرافیایی نوح زندگی نمی کردند نباشد داستان نوح بسیار خنده دار است من دلیلی نمی بینم که بخواهم شرح بدهم که چه قدر بی دلیل است. خرافهای دیگر در مورد چگونگی پیدایش مروارید در قدیم گمان میکردند که هرگاه باران میبارد صدفها از درون دریا بیرون میآیند و دهنشان را باز میکنند تا قطرهی باران، در دهانشان بیفتد و هر صدفی که قطرهای باران در دهنش افتاد؛ درون او مروارید تشکیل میگردد این یکی هم بسیار شهرت دارد و آثارش هنوز در شعر معاصر دیده می شود البته به عنوان یک اعتقاد دیرینه. قرآن خیلی جدی به همین نکته اشاره میکند:
مرج الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (رحمن/19) دو دريا را روان كرد كه با هم برخورد كنند بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ (رحمن/20) ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمىكنند فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (رحمن/21)پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (رحمن/22) از (برخورد) این دو دریاست که مروارید و مرجان پدید میاید(رحمن /)22
استدلال مدعیان روشنفکری دینی اما عدهای در بیان کروی بودن زمین، استدالهائی میآورند که نه پیامبر اسلام؛ چنین فهمی از قرآن داشته است و نه ائمه, انگار اینان از آنها در این زمینه داناترند یعن می فرمایند پیامبر از گالیله هم ترسوتر بوده . یکی از این استدال های روشنفکران! دینی رب المشرقین و رب المغربین است؛ تصوری که ما از شرق داریم، با تصور پیشینیان، کاملا متفاوت است. کلمهی شرق در قرآن یک بار بصورت فعل در زمر/69 آمده: (و اشرقت الارض بنور ربها و وضع …….) ودر بیان آغاز روز قیامت است, پس از تاریکی مطلقی که جهان را فرا میگیرد، قرآن میگوید که زمین با نور پروردگارش، آغاز به نورانی شدن نمود. همانگونه که مشاهده میکنیم؛ شرق به معنای آغاز به روشن شدن است. شرق با مشرق اگرچه اکنون به نظر ما دارای یک معنا هستند؛ اما در عربی، هرکدام دارای معنای خاصی میباشند. در قرآن کلمهی شرق و مشتقات آن 16 بار آمده, شرق معادل جهت و مشرق (محل آغاز روشن شدن) اسم مکان است و اشاره به نقطه ی خاصی دارد . با ملاحظهی مکان طلوع خورشید که در هیچ دو روز متوالی از یک نقطه طلوع نمیکند اگر هر روز برای نماز صبح بیدار می شوید خودتان می توانید این را بررسی کنید,وقتی خورشید هر روز از نقطه متفاوتی طلوع کند مشرق های زیادی در ذهن تجلی میشود که قرآن از آنها به عنوان مشارق یاد میکند. اما در قدیم, آخرین نقطهای که خورشید به سمت شمال میرود و از آنجا طلوع میکند را مشرق تابستان و آخرین نقطهای که خورشید به سمت جنوب میرود و از آنجا طلوع میکند را مشرق زمستان مینامیدند، آنها معتقد بودند که دو مشرق وجود دارد: یکی مشرق تابستان و دیگری مشرق زمستان. الله خود را رب این دو مشرق مینامد, در جاهای دیگر, خود را رب مشرق هائی که مابین این دو است نامیده. همین دلیل عینا برای مغربین و مغارب نیز صادق است. اما اکنون عدهای برای این که بتوانند خودشان را گول بزنند و به عقاید پوسیده 1400 سال پیش یایوند بمانند و همچنین از راه در خرافه نگه داشتن مردم ساده دل قدرتی به هم بزنند(که در قالب ج.ا به همه چیز رسیدندثروت های مملکت را به تارج برده و می برند هزاران جوان بی گناه این مرز و بوم را به دست طناب اعدام سپردند و می دهند) , فهمی را از این آیات ارائه میدهند که نه پیامبر و نه ائمه و نه هیچ یک از علماء قدیمی آنرا نفهمیدند, اینان در بیان توجیه خویش , خود را از پیامبر اسلام، داناتر و او را حتی از گالیله ترسوتر میدانند. اگر مفهوم این آیات چنین بود؛ چرا پیامبر اسلام جهان را با سکوت خویش, اینقدر از قافلهی علم عقب انداخت؟ البته دلایل دیگری نیز میآورند, اما روی منطق یاد شدهی بالا زیاد مانور میدهند و آنرا محکمترین دلیل میدانند.
خودتان قضاوت نمائید.
با تشکردوستانه از وبلاگ عزیز اسلام شاسی که من این مطلب را از آنجا پیدا کردم و گسترش دادم
http://www.balatarin.com/permlink/2011/5/16/2514004
برادر گذاشتم بالاترین
مثل همیشه وقتی پای یک مقاله کامل و مستند میاد وسط دوستان مسلم لالمونی می گیرند! فقط خوب بلدند از احادیث ایراد بگیرند! حالا اگر مثلا به جای این مقاله یکی از احادیث بامزه! پیامبر یا امامان را پست کرده بودم کلی شاکی و عربده کش پیدا می شد. البته من به شما حق می دهم
___ کو منطق؟___
جواب شما فقط یک آیه از قرآن است
آیات ابتدایی سوره بقره
بسم الله الرحمن الرحیم
ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین
الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه
این کتاب بی هیچ شک راهنمای پرهیزکاران است
کسانیکه که به غیب ایمان آورده و نماز بر پا میدارند
شما حتی در وجود خدا شک داری پس طبیعی است که کتاب خدا رو هم انکار کنی
مشرکان مکه آیات خدا رو مسخره میکردند
پس خداوند هم فرمود
ما بر چشم و گوش آنان پرده افکندیم تا هیچ از آیات قرآن را درک نکنند
اینم جای جواب منطقی!
البته یادتان رفت از نزولات آسمانی انعام یا همان چهارپایان را هم بنویسید . البته من خیلی خنده ام میگیرد که اینطور تعبیرهایی از قرآن دارند . اگر میخواهید تضاد با منطقهای قرآن طبق ترجمه و تعبیر حضرات را ببینید تا من بسیار بیشتر از شما بگویم . از دید شماها مخفی است .ولی من نزله الاخری را دیده ام . یعنی ترتیب داده شدنی و نزولی دیگر. یعنی اینها معنای دیگری دارد و من عظمت را در قرآن دیدم . این قرآن مربوط به همین دوره است که این آقا جنه آمده است . که شماها جرات ندارید از ترسش و به گوشه قبا بر نخوردنش راجع به او صحبت کنید . این جناب جن محل پناه و توسل مردم شده و این یعنی اله . حال اگر از این آقا جنه که همان شیطان است ترسی ندارید و به خود اجازه میدهید که مطالب من را بخوانید بفرمایید تا من سوره های قرآن را برایتان بفرستم و عظمت آنرا ثابت کنم . در ضمن من ستاره هستم و ماه هستم . این جناب جن هم شمس هستند . چون مظهر تهمت متقابل و راندن متقابل هستند .
با اين استدلالها كافرمان كردي فسقلي چقدر زور ميزني ناممكن راممكن كني آخرش ميميري و دربهت بي باوري چشمانت گشوده مي شود وآن موقع………ولي ما خداباوران چيزي از دست نداديم فوقش دنيا را از دست داديم كه حيوانات پستي مثل تو در ان زندگي ميكنند بي شعور آدم يك در هزار هم احتمال بدهد آخرتي خدايي هست دست به اين ريسك نمي زند ولي وجود شما هم از ديدگاهي ديگر لازم است كه ايمان دينداران محك بخورد پس بنال كه وظيفه تو ناليدن وسوختن است صم بكم عمي فهم لايرجعون
اقای حسین شما به دین خودت باش به تو ربطی ندارد . ما خودمان می دانیم همین آدمهای مثل شما هستن که ننگ دنیایید.
نخیر آقای محترم شما دنیا رو از دست ندادین که آخرتی رو که بهش معتقدید هم از دست دادید همین شمایید که ظلم اخوندی رو پابرجا نگه داشتید و به اسم خدا از هیچ جنایتی گذشت نکردین.
اگر جهنمی باشه شایسته ترن ها همین شماها هستید.
سلام
درمورد اسلام اخوندی صحبت نکن که همشو اون خمینی گوربه گور شده ی….. درست کرد ودر آن زمان شیخ محمود حلبی هم به او هشدار داد که نکن واسلام رابه گند نکش با این کار ها قبول نکرد ورید به اسلام ومملکت واز ته اون هم کسایی مثل تو دراومدن حال می کردم خمینی ….. می دید این روزها رو دیگه بسه که الآنه که فحش ناجور بدم
dorost ast hoseyn jan
حسین تو از اون ادمایی هستی که اگه قدرت داشته باشی هرکی از دینت انتقاد هم کنه میکشیش
اخه برادر من یعنی چه که هرکی یه انتقاد از دین میکنه شما شروع میکنید فهش و ناسزا میگید
همه ی اینا نشان از ضعف فرهنگیه
بسم الله الرحمن الرحیم
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً (نوح: 15) وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً (نوح: 16)
15- آيا نمىدانيد چگونه خداوند هفت آسمان را يكى بالاى ديگرى آفريده؟
16- و ماه را در ميان آسمانها مايه روشنايى، و خورشيد را چراغ فروزانى قرار داده است.
این آیات بخشی از سخنان از حضرت نوح علیه السلام با قومش می باشد:
او می پرسد آیا نمی بینید خدا چگونه هفت آسمان را طبقه طبقه قرار داد و ماه را در آنها (آسمانها) نور قرار داد و خورشید را چراغ قرار داد؟
کلمه فی به معنای در است. ماه در آسمان هست یا خیر؟ هست. اما شما ادعا می کنید که این آیه می خواهد بگوید که ماه در وسط آسمانهای هفت گانه است. چنین چیزی از آیه بر نمی آید. این استنباط نادرست برخی افراد است. اگر در آیه این طور آمده بود که فی وسطهن یا دست کم این طور آمده بود بینهن شاید قابل ایراد بود اما فیهن چنین ایرادی را از پیامبر الهی که این سخن از او نقل شده است نفی می کند.
در باره جن، آیا واقعیت دارد؟ واقعیت این است که در درازنای تاریخ در نقاط مختلف جهان افراد بسیاری ادعا کرده اند جن را دیده اند یا آثار او را لمس کرده اند. دکتر ایرج افشار در کتاب فرهنگ شفاهی ایرانیان ماجراهای بسیاری از این دست را از مردم نقاط مختلف ایران بویژه مردم سیستان بلوچستان نقل کرده است. در این باره، کتابهای فراوانی هم نوشته شده است. یک اصل هم هست که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! در برخی کتابها از جمله در خاطرات آیت الله مسعودی خمینی از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم نمونه های مستندتری از این خاطرات آمده است. حال شما می خواهید بگویید همه اینها خرافه است و واقعیت ندارد زیرا شما آن را ندیده اید. خوب شما عقلتان را هم ندیده اید آیا باید منکرش شوید؟
نکته سوم: اگر واقعا دنبال پاسخ سئوالتان هستید راهش این نیست که شما در پیش گرفته اید. بروید با یک اسلامشناس قوی دوست شوید و سئوالاتتان را از او بپرسید یا در سایتهای پرس و جو، پاسخگو و دهها سایت پاسخگویی دیگر به دنبال پاسخ سئوالتان بگردید و اگر نیافتید یا پاسخ را قانع کننده ندانستید آنگاه از آنها سئوال را بپرسید و بخواهید که بیشتر توضیح دهند.
نکته چهارم: اگر هم ایرادی قرار است بگیرید یک ایراد بگیرید تا قابل پاسخ باشد نه پنجاه ایراد که پاسخ به آنها مستلزم یک کتاب باشد.
نکته پنجم: قرآن مجید استعدادهای درونی انسان را شکوفا می سازد. اگر کسی با نیت پاک و عمل پاک به سراغش برود بوی عطر از آن بر می خیزد و اگر کسی با نیت بد و با اعمال فاسد به سراغ قرآن برود بوی لجن بلند می شود.
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس!
آخه پسر خوب از همین عقلی که میگی یکمی استفاده کن
اگر اون بنده خدا عقلشو ندیده دانشمندان عقل رو اثبات کردن ولی قضیه جن فقط و فقط واسه افراد خرافاتی مثل شماهاست
جن ساخته پرداخته افراد مذهبی است که خردشونو با خرافات عوض کردن
ۀطفعلی ، می بینم که به روغن سوزی افتادی. داری ریپ می زنی. تو با همون اسلام و قؤانت مشغول باش. دوستان این لطفعلی را معاف کنید ، دست خودش نیست.
۱- ﻋﺰﯾﺰ ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ!ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺑﻪ؟ ﻣﺴﺘﯽ
ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮑﺮﯼ؟ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻔﺖ ﻃﺒﻘﻪ ﺩﯾﮕﻪ
ﭼﯿﻪ؟ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ!ﺣﺘﻤﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ
ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﻟﻤﺎﻧﻪ!ﮐﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﯼ
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ:ﯾﮑﯽ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻫﻔﺖ
ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻮﺩ!ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺣﺮﻑ ﺩﺭ
ﻣﯿﺎﺭﯼ؟ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﯼ ﺧﺐ
ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﻩ ﮐﺴﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭﺕ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﺯ
ﺧﻮﺩﺕ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﯿﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﺯ
ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ.ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﮕﻪ ﻧﺸﻨﯿﺪﯼ
ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍﺳﺖ؟ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ
ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔﯽ؟ ﻣﻦ ﮐﺠﺎﯼ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ
ﻓﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺳﻂ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯽ
ﮐﺮﺩﻡ؟ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺶ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮ.
۲-ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻊ ﻋﻠﻤﯽ ﻣﻌﺘﺒﺮﯼ ﺗﺎ ﺑﻪ
ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺩﻟﯿﻠﯽ ﺑﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺟﻦ
ﺑﯿﺎﺭﻩ.ﺍﻟﺒﺘﻪ…ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﺸﺘﯽ ﮐﺘﺎﺏ
ﺧﺮﺍﻓﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻫﺎ
ﺿﻤﯿﺮ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻣﻨﺎﺑﻌﯽ ﮐﻪ ﺫﮐﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﻤﺎﻣﺎ ﺩﺭ
ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺍﺧﯿﺮ ﺑﺎ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﺣﻮﺯﻩ ﻋﻠﻤﯿﻪ
ﻗﻢ(ﭘﻮﻝ ﻧﻔﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ)ﺗﺠﺪﯾﺪ ﭼﺎﭖ ﻣﯽ
ﺷﻪ ﺗﺎ ﯾﮑﯽ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮﺟﺎ
ﺑﻨﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ ﺁﺧﻮﻧﺪﻫﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ ﻭ
ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺒﺎﻓﯽ.ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﭘﻮﻝ ﯾﮏ
ﭼﯿﺰﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺭﺳﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ
ﺍﺭﺗﺶ ﺳﺎﯾﺒﺮﯼ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ
ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻋﻠﻢ!
ﺑﺮ ﻓﺮﺽ ﻣﺤﺎﻝ ﮐﻪ ﺟﻦ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﻪ ﺯﺩﻥ ﺷﻬﺎﺏ ﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﺟﻨﻪ ﺑﺮﺍﯼ
ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺍﻟﻬﯽ
ﻭﺍﻗﻌﯿﻪ؟
ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﯾﮑﯽ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﻞ
ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﻣﻐﻠﻄﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﻞ ﻧﮕﻪ
ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺭﺍ
ﻣﺤﮑﻢ ﮐﻨﯽ ﺻﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﯽ
ﺑﺴﯿﺠﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﮐﺘﮏ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
دوست عزیز،
هدف شما از نوشتن این وبلاگ چیست؟ آیا قرار است کسانی که به اسلام ایمان دارند، در ایمان شان دچار تردید شوند؟ یا کسانی که ایمان ندارند با نوشته هاتان حال کنند؟
اگر می خواهی مسلمانان در ایمان شان دچار تردید شوند فایده اش چیست؟
اگر می خواهی تاثیر اسلام را در سیاست از بین ببری، جامعه را به سمت سکولاریسم رهنمون کنی، نیازی نیست که ایمان مردم به دین شان از بین برود. همان طور که در کشورهای اروپایی مردم مذهب شان را دارند و کنار هم زندگی می کنند.
اگر اعتقاد به اسلام را برای افراد مضر تشخیص داده یی و می خواهی ضررهای اسلام را به دیگران نشان دهی، با لحن توهین آمیز نمی توانی اعتقاد کسی را به چالش بکشی.
مثلاً من اعتقاد دارم که خیلی از موضوع های مطرح شده در اسلام نادرست و خرافی است اما زمانی که با یک مسلمان بحث می کنم به او نمی گویم که چیزی که در قرآن است خرافه است، چون او مقابل من گارد می گیرد و تاثیرگذاری کلامم از بین می رود.
به عنوان مثال در مورد هفت آسمان نمی گویم خرافات است. می گویم مدل نجومی پذیرفته در آن زمان مدل بطلمیوس بود که اعتقاد داشت زمین در مرکز جهان است و هفت ستاره (البته ماه و سیارات هم قاطی اش بود) در هفت آسمان دور زمین می چرخند. قرآن هم این ایده را مورد استفاده قرار داده است.
بعد حتی به طرف مقابل نمی گویم که ببین دید قرآن فراتر از دانش آن زمان نبوده، می گذارم خودش فکر کند و نتیجه بگیرد. یا حداکثر از او سوال می پرسم که آیا منطقی است قبول کنیم زمین در مرکز جهان است و هفت ستاره در هفت آسمان دورش می چرخند؟
اگر طرف مقابلت خودش به این نتیجه نرسد تمام تلاش تو بی فایده است که هیچ، خصومت هم به وجود خواهد آورد. اصولاً با رشد فکر نقش دین در زندگی کم رنگ می شود. زمانی که می خواهی عروسکی را از دست کودکی بگیری باید به او وعده ی دیگری بدهی. اگر تلاش کنی که دین را ازشان بگیری که تکیه گاه فکری بسیاری از مردم است، چه جایگزینی براشان داری که به سمتت بیایند.
هر ایدئولوژیستی که به نقد ایدئولوژی های پیش از خود می پردازد باید ایدئولوژی جدیدی را معرفی کند. خراب کردن بسیار راحت است، ساختن است که انرژی نیاز دارد.
روش سقراط در نشان دادن حقیقت به مردم با سوال کردن بود. طوری که خود فرد با سوال های مکرر و هوشمندانه به جواب می رسید.
موفق باشی.
دوست گرامی
نگرانی شما را در راه سکولاریسم درک می کنم و شما را فردی دلسوز می دانم ولی:
بدون شک وبلاگ من و در کل رسانه های نوشتاری محدودیت های بسیاری نسبت به گفت و گوی کلامی دارند که این مساله موجب سختی کار من می شود من باید یک مقاله را برای ۳ گروه مختلف با اندیشه های متفاوت آماده کنم که در نظر گرفتن علایق و تفکرات این ها کار را دشوار می کند بدون شک درک می کنید که من نه بطلیموسم و نه امکان مصاحبه رودر رو را دارم! در مورد خرافه هم با توجه به ادعاهای قرآن یعنی ادعای کامل بودن انگ خرافه بودن مطرح می شود نه ادعاهای بنده! از این گذشته هر کسی خود راه خود را در زندگی انتخاب می کند و من نه اصرار دارم و نه برایم عوایدی دارد که دیگران را به بی دینی بکشانم. فرد خود فکر می کند و خود بی دین می شود. من فقط اینجا آن ها را از اعتقادات نادرستشان آگاه می کنم بقیه راه با خود آن هاست. اسلام عروسک نیست اسلام عنکبوتی است که در گوشه زهن آنان لانه ای تاریک ساخته وظیفه انسانی من زدودن این لانه است. این که آن ها بعدها جای لانه عنکبوت را با چه چیزی پر خواهند کر با خودشان است!
در آخر برای اینکه دید بهتری از مسیحیت و غرب به دست آورید برایتان می گویم که مسیحیت غرب مسیحیت نیست! مسیحیت نوین به سان گرگی زخم خورده و پیر است که دندان های آن را یک به یک کشیده اند.
با آرزوی سلامتی
بسم الله الرحمن الرحیم
1. خودت آخر مقاله نوشته ای که آن را کپی کرده ای بنا بر این توجه نداری که در ابتدای مقاله ات به آیه 15 سوره نوح ارجاع داده ای! اما در باره آیه 16 سخن گفته ای
2. بنده هر دو آیه و ترجمه آنها را آوردم.
3. در سوره نوح آیه 15 سخن از هفت آسمان است. خودت در ادامه مقاله از آیه ای گفته ای که می گوید ستارگان را زینت بخش آسمان پایین (دنیا) قرار دادیم. بنا بر این ما که هنوز پایمان را از منظومه شمسی فراتر نگذاشته ایم و حتی با امواج هم پایان همین دنیا را کشف نکرده ایم به لحاظ تجربی حق اظهار نظر در باره آسمانهای بالاتر را نداریم.
4. نویسنده اصلی مقاله و نه شما، فی را بین معنا کرده و مضمون آن را هم وسط گرفته است و بعد نتایج خاص خود را گرفته است. حرف بنده که شما به سرعت از آن رد شده اید این بود که اگر به جای فی، در آیه، کلمه بین یا وسطهن می آمد شاید می شد آن نتیجه را گرفت اما حال که فی آمده چنان نتیجه ای را نمی توان گرفت.
5. بنده در عمرم مست نکرده ام. استنتاج شما ناشی از مطالعه سریع نوشته بنده بوده است.
6. فکر نمی کنم برادران عزیز ارتش سایبری با اسم واقعی کار کنند.
7. با این که شغل اصلی بنده تحقیق و نویسندگی است اما این گونه پاسخها را به انگیزه دفاع از ارزشهایی می نویسم که صدها هزار شهید انقلاب اسلامی به خاطر آنها به شهادت رسیدند. کسی تاکنون به خاطر این پاسخها به بنده پول یا دستمزدی نداده است. شاید اگر دستمزدی در کار بود پاسخها با کار تحقیقاتی بیشتری ارائه می شدند.
8. در باره جن، بیشتر تحقیق کن شاید نظرت عوض شود.
9. قضیه استراق سمع هم مربوط به شنیدن سخنان فرشتگان است.
10. کسی که از مرزهای فکری اسلام دفاع کند یک میلیون برابر کسی که از مرزهای فیزیکی اسلام دفاع کند پاداش دارد. (مقدمه الاحتجاج) شما حق دارید که گناه امثال بنده را زیاد بدانید زیرا مثل غالب اوقات، بر عکس واقعیت می اندیشید!
شاید بشه گفت منظور از طبقه های آسمان لایه های جو باشه.اونها هم 6 تا هستش و ماه هم تو هیچ کدوم نیست و ورای اونها است نه بین و داخلشون
مشکل قرآن اینه که آدم سر در نمیاره اصلا چی نوشته.خود عربها هم توش موندن راجع به کلمه کلمش کلی تفسیر نوشته شده .پس چرا گفته عربیاً مبینا؟
راجع به شعر شاعرها مخصوصا حافظ هم قسه همینه.از هر بیتش هزار معنا در میارن!
۱- ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ
ﮐﭙﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ!ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﻟﻐﺖ ﺳﺎﺩﻩ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻣﺸﮑﻞ
ﺩﺍﺭﯼ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﺮﺑﯽ
ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻫﯽ!ﺍﻭﻝ ﺑﺮﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯾﺖ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ
ﺑﮕﯿﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﭘﯿﺸﮑﺶ ﺑﺮﺍﺩﺭ
ﺩﺭ ﻣﺠﻼﺕ ﻭ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﻋﻠﻤﯽ ﮔﺴﺘﺮﺵ
ﺩﺍﺩﻥ((expand ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺑﺴﻂ ﺩﺍﺩﻥ
ﺟﻮﺍﻧﺐ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻓﻌﺎﻝ ﻣﻄﻠﺐ ﯾﺎ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺭﺍ
ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺩﺍﺩﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﻡ
۲-ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻋﻠﻢ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﭼﻨﺪ
ﮔﺎﻧﻪ ﻓﻀﺎ ﻫﯿﭻ ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ.ﻣﻤﻨﻮﻥ ﮐﻪ
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ
ﮔﻮﺷﺰﺩ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺴﯿﺠﯽ!ﺍﯾﻦ ﮐﻪ
ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺎﻭﺭﺍ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ
ﻃﺒﻘﻪ ﺍﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺧﺎﺻﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﺯ
ﺍﺳﺎﻃﯿﺮ ﺳﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﯾﻮﻧﺎﻧﯿﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻪ
ﺍﻋﺮﺍﺏ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﺩﻧﯿﺎ)ﺳﺎﺩﻩ
ﻧﻮﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﯽ(ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﺩﻋﺎ
ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﻣﺮﺩﻭﺩ
ﺍﺳﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﮐﺘﺎﺏ
ﺍﺧﺘﺮﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻨﯽ
۳-ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻓﯽ ﺍﺯ ﺿﻤﯿﺮ ﻫﻦ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ
ﺷﺪﻩ ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺁﯾﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ
ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭﺳﻂ ﺍﯾﻦ۷ﻗﺴﻤﺖ ﺑﻮﺩﻩ
ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺑﻌﺪﯼ…
ادامه کامنت قبلی…
۴- اینکه مست می کنید یا نه به خودتان مربوط است برادر! بدون شک شما اینجا نمی توانید حقیقت بگوید چون دچار مجازات حکومت عزیزتان می شوید
۵- من اطلاع ندارم که برادران به قول خودتان ((عزیز)) سایبری چگونه فعالیت می کنند! شاید شما بدانید! 🙂
۶- اینکه شما از حکومت ج.ا که انگار عاشقش هم هستید مزد می گیرید یا نه به خودتان مربوط است برادر مبارز. من علم غیب ندارم شاید رییستان (سید علی خودتان) بداند!
۷- در مورد جن امیدوارم روزی منطقی تر با آن برخورد کنید
۸- یعنی جن گیرهای احمدی نژاد که میان بیت رهبری فالگوش. شما با شهاب سنگ دورشان می کنید؟ بارک الله! من به شما و رهبرتان ایمان آوردم!
۹- عیبی ندارد شما بروید از ارزش های جمهوری اعدامی عزیزتان که کودکان بی گناه ۱۲ ساله را برای حفظ منافع خودتان قربانی می کردند دفاع کنید
امیدوارم که در بهشت در کنار امام خمینی عزیزتان باشید.
از طرز حرف زدن نویسنده داخل کامنت ها معلومه که خیلی عجله برای نتیجه گیری داره، آدم با یکی که منطقی باهاش مخالفت میکنه نمیگه تو مست هستی!
در مورد ایرادات به جن و شهاب سنگ و … بهتره تخیل رو بسط (Expand) داد. مثلا فکر کنید در 1400 سال پیش میخواستید داستان فیلم ماتریکس رو برای مردم تعریف کنید، اونوقت شما هم مجبور بودید از دایره لغات و فهم محدود اون زمان استفاده کنید. کسی که یکم علمی باشه و نجوم بدونه، حتما میدونه که در حال حاضر دانش بشری قسمت کوچکی از حقیقت رو تجربه کرده و هر لحظه باید انتظار سوپرایز های علمی داشت.
در نهایت، من نویسنده رو به بسط (Expand) قدرت تخیل دعوت میکنم و بهش یادآوری میکنم که تقریبا تمامی پیشرفت علمی بشر در قرن 20 و 21 بوده، پس عجله نکن تا نتیجه بگیری شاید در آینده بشر به دانسته های فعلی ما بخنده!
شما هیچ جوابی به طرفداری از رفیقتان نداده اید! فقط به فیلم ماتریکس اشاره کرده اید. باید در جوابتان بگویم حواستان جمع باشد شما که مرتب تخیلتان را expand می دهید که خدایی! ناکرده تخیلتان منفجر نشود! جای تعجبی ندارد که شما که می خواهید داستان فیلم ماتریک را برای اعراب ۱۴۰۰ سال پیش تعریف کنید آنقدر تخیلتان expand پیدا کرده که به پرتاب شهاب سنگ برای کتک زدن اجنه ایمان آورده اید!
On Wed May 18th, 2011 6:01 AM EDT
دوست عزیز لینک وبلاگ زیبات رو کنار وبلاگم گذاشتم. اگر توی صفحه بیخدایان فیسبوک نیستی ، حتما بیا ، http://www.facebook.com/Bikhoda
بسم الله الرحمن الرحیم
1. فرق کپی و گسترش را می دانم. اما از روی پاسخ شما چنین فهمیدم که خودتان مقاله را چندان نخوانده اید بنا بر این احساس کردم دست کم اوایل مقاله باید کپی باشد. اگر نیست تصریح کنید و لینک مقاله اصلی را بدهید.
2. نوشته ای «ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻋﻠﻢ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ ﻓﻀﺎ ﻫﯿﭻ ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ.» اولا مدرک دوم این که علم فیزیک حق ندارد در باره چیزی که تجربه نکرده است نظر دهد. در غیر این صورت تنها یک فرضیه خواهد بود که ارزش علمی چندانی ندارد.
3. نوشته ای هفت آسمان از طریق اساطیر یونان و … منتقل شده است. باید بگویم ما به وجود 124 هزار پیامبر الهی ایمان داریم. شاید از طریق آنان هم بیان شده باشد. اصولا قرآن هم در آیات مورد بحث این را از زبان حضرت نوح نقل کرده است.
4. ضمیر هن اشاره به آسمانها دارد. فی هم یعنی در! ماه هم در آسمانهاست. کجای آسمانهاست مورد اشاره این آیه نیست. اگر نشانی دیگری داری که بیان کند وسط آسمانهاست بنویس
5. بنده تصریح کردم به خاطر این نوشته ها کسی به من دستمزد نمی دهد. البته خدای بزرگ به نحو احسن جبران می کند. انگیزه من هم دفاع از ارزشهایی است که شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به خاطر آنها شهید شدند. اما مایلم بدانم آیا کسی به شما بایت این نوشته هایتان دستمزد می دهد و اگر دستمزد نمی دهد انگیزه تان در تلاش برای گسترش گمراهی چیست؟
مگر بدون خواندن مقاله و تسلط بر آن می توان گسترشش داد؟
iran000.blogspot.com/2009/08/blog-post_1642.html
۲- شما دارید سفسطه توسل به جهل می کنید من می توانم مدعی وجود هر چیزی شوم در صورتی که وجود نشدن آن اثبات نشده باشد منظور مرا می فهمید؟
۳- هیچ منبع تاریخی حرف شما را تایید نمی کند ۱۲۴… اصولا افسانه های بابلی و سامی در قرآن زیادند
۴- گفته در آن ها که درون یا بین آن ها معنی می شود
۵- هدف من آگاهی مردم ساده دل است هدف شما چیست که در وبلاگتان از
عشق به مقام مظم رهبری و بدی سکولاریسم می نویسید و بسیجی تربیت می کنید؟
گرانوم عزیز عالی بود.استفاده کردم.
جناب حسین شما با اعتقاد به توهمات منطق وشعور را از دست دادید.مانند همان ابلهانی که فکر می کردند اگر برای فرعون قربانی شوند مورد عنایت خدایان قرار می گیرند
در ضمن.به این این سفسطه مذهبی(ما چیزی از دست نمی دهیم) ها بارها از سوی دانشمندان پاسخ داده شده.برای نمونه:
پاسخ جالب داوکینز به یک سفسطه مذهبی ها: اگر شما(بی دین ها) اشتباه کرده باشید چطور؟
http://www.balatarin.com/permlink/2010/12/3/2278047
لطف دارید دوست عزیز
On Fri May 20th, 2011 2:38 AM EDT
خيلي عالي بودجيگرم خنک شد
بسم الله الرحمن الرحیم
1. بررسی اوایل دو مقاله، که نقد بنده ناظر بر همین ابتدا بوده است نشان می دهد که دست کم در این قسمت کپی صورت گرفته است. منظور بنده از چندان نخوانده اید این بوده است که عمیق نخوانده اید.
2. شما ادعایی از نظر علم فیزیک مطرح کرده اید. بنده هم سند خواسته ام. این شد سفسطه! دیگر این که بنده ادعای هفت آسمان را مطرح نکرده ام. این قرآن مجید بوده است که در آن چنین آمده است و رد علمی آن محتاج شناخت از همه هستی است که برای علم کنونی بشر ممکن نیست. شما اگر قبول ندارید نهایت می توانید بگویید نمی دانم نه این که نیست!
3. گفته ای هیچ منبع تاریخی حرف مرا در باره 124 هزار پیامبر تأیید نمی کند. باید گفت منابع تاریخی یا در باره عملکرد شاهان هستند که پیامبران اغلب در جدال با آنان بوده اند و یا در باره پیامبران هستند که کتب مذهبی نامیده می شوند و شما آنها را قبول ندارید. بگذریم اعتقاد میلیاردها انسان در طول تاریخ به پیامبران را بدون هیچ منبع تاریخی می دانی!
4. گفته ای در انها درون آنها یا بین انها معنا می شود. معنای در کاملا روشن است و دست کم به معنای وسط نیست که مقاله در صدد اثبات چنین چیزی است.
5. نگفتی که به خاطر این نوشته ها از جایی دستمزد هم می گیری یا خیر!
6. بنده هدفم را دو بار پیش از این تصریح کرده ام.
7. پیشنهاد بنده این است که اگر قصد ادامه بحث را داری روی یک محور خاص که خیلی در آن قوی هستی و اطمینان کامل به درستی اش داری و اسناد علمی و معتبر هم داری تمرکز کن تا از مباحث پراکنده پیشگیری شود.
۱- نه عزیزم من از جایی پول نمی گیرم البته شما می توانید برداشت خود را داشته باشید اگر آخرین شماره کامنت مرا که هدفم را در آن نوشته بودم درست می خواندید متوجه می شدید که فقط آن هدف است که به من نیرو می دهد
۲-ﻣﻐﺎﻟﻄﻪ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺟﻬﻞ:ﺍﯾﻦﮐﻪ
ﻣﺪﻋﺎﯼ ﻣﻮﺭﺩﻧﻈﺮ ﻧﻔﯽ ﻧﺸﺪﻩﺍﺳﺖ ﯾﺎ
ﺩﻟﯿﻠﯽ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺁﻥ ﻧﯿﺴﺖ،ﭘﺲ ﺁﻥ
ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ
۳- داستان ۱۲۴ هزارپیامبر در احادیث بی پایه آمده و در گذر سال ها به صورت افسانه هایی خوشرنگ در آمده
۴- شما طوری نوشته ای که انگار مقاله بالا در مورد یک مساله پیچیده فلسفی بحث می کند نه این طور نیست داستانش ساده است: خرافات قرآن
۵- در مورد وسط یادم میاید که جایی در قرآن در قسمت آفرینش با یک اینچنین برداشتی مواجه شدم این ذهنیت در زهن من بود آن قسمت را برایتان خواهم گذاشت
۶- اگر علاقه مندید بحث کنیم ایرادی ندارد فقط بنده هر چند روز یکبار سر می زنم اما همیشه بالاخره پاسختان را خواهم داد عجله نکنید
۷- در مورد قرارگرفتن دیدگاهتان نگران نباشید هیچ وقت حذف نخواهد شد فقط ممکن است مثل قبلی برود داخل اسپم ها و لازم باشد که من درش بیاورم احتمالا شما سابقه خوبی در سیستم وردپرس ندارید!
بسم الله
بالاخره تونستم بیام حیف که فردا امتحان دارم و نمی تونم مقالتو بخونم چون می خواستم جواب بدم انشا الله بعد از خرداد که امتحان ها میام
راستی دو تا سوال داشتم:
1:به نظر تو بعد از مرگ چی می شه ؟
2: تو به دور و تسلسل اعتقاد داری یا اونو باطل می دونی؟
درود بر انسان های آگاهی که با خرد و عقل و منطق خویش زندگی میکنند. اگر خدایی واقعا وجود داشته باشد که افریدگار کل عالم باشد هیچ وقط کتابی نمیاورد که در آن با این چنین دلایل سخیفی خود را معرفی کند. دوستان عزیز دین چیزی جز خرافه نیست کسی که بر پایه ی منطق فقط به احکام تمام ادیان نگاه کند میبیند که چیزی جز در آورده از یک ذهن انسان نیست که در اکثر موارد فقط میتونه نوشته شده از یک ذهن بیمار باشه مخصوصا اسلام. دینی که زنده ها را به خاطر مرده ها نابد میکند و . . .
بسم الله الرحمن الرحیم
حدود پانصد سال پیش، در یک مدرسه کشیشی اروپایی واقعه ای رخ داد که منجر به نتایج عجیبی در عالم بشریت شد. می گویند استاد در حال تدریس بود و از تعداد دندان های اسب سخن می گفت. او گفت در باره تعداد دندان های اسب نظرات مختلفی وجود دارد. برخی بر آن هستند که اسب 32 دندان دارد. برخی معتقدند اسب 28 دندان دارد و عده ای بر این باورند که اسب 36 دندان دارد. فرانسیس که در آن کلاس دانشجو بود، از پنجره کلاس، اسبی را دید که در فضای سبز مدرسه در حال چرا است. او به استاد گفت: «استاد! آیا بهتر نیست بیرون برویم این اسب را از نزدیک ببینیم و تعداد دندان هایش را بشماریم؟!» استاد برآشفت و گفت: «فرانسیس آیا شیطان در جلد تو رفته است؟ این چه حرفی است که می زنی؟ آیا ما به نظرات قدما بی اعتباری کنیم و خود مستقیماً به اسب نگاه کنیم؟» اما فرانسیس بیکن این فکر را فراموش نکرد و زمانی که به یکی از بزرگترین حکمای اروپا تبدیل شد اندیشه تجربه گرایی را در غرب پی نهاد و مبدا پیدایش یا گسترش علومی شد که امروزه به علوم جدیده مشهورند و مبتنی بر مشاهده، آزمایش و تجربه می باشند.
این سخنان در غرب عجیب بود اما از نگاه قرآن هیچ شگفتی را بر نمی انگیخت. در قرآن مجید، قرن ها قبل از تولد فرانسیس بیکن آمده بود:
أَ فَلا ینْظُرُونَ إِلَى الإِْبِلِ كَیفَ خُلِقَتْ
آيا به شتر نمی نگرند كه چگونه آفريده شده؟
شتر اما به لحاظ پیچیدگی های خلقت بسی مهم تر از اسب است. اما مهم این است که حتی شتر در این آیه از باب نمونه است و شما می توانید هر حیوان دیگری را از جهت کیفیت خلقت مورد نگاه دقیق قرار دهید. نظر در عربی به معنای نگاه دقیق است که با مشاهده علمی می تواند مترادف و هم معنا گرفته شود. در این باره، لغت نامه مجمع البحرین می نویسد:
النظر: تأمل الشيء بالعين.
النظر: الفكر يطلب به علم أو ظن، فهو تأمل معقول لكسب مجهول.
نظر یعنی تأمل در چیزی با چشم و نیز به معنای اندیشه ای که با آن در جست و جوی علم یا گمان هستیم. پس نظر، تأمل عاقلانه ای است که برای دست یابی به پاسخ مجهول صورت می گیرد.
از سوی دیگر، خوب است به این سخن امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام هم توجه کنیم که فرمودند:
وَ فِی التَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ (منلايحضرهالفقيه ، ج4، ص 388 و کنز الفوائد، ابوالفتح الکراجکی، ص 172.) در تجربه ها، دانش جدید نهفته است.
امروزه، به علومی که پس از عصر تجربه گرایی پیدا شدند علوم جدید گفته می شود. امری که در کلام امام علی علیه السلام رهنمود آن صادر شده بود، اما بسیاری از ما مسلمانان آن را جدی نگرفتیم.
بسمه تعالی آیه یاد شده تکرار می شود:
أَ فَلا ینْظُرُونَ إِلَى الإْبِلِ كَیفَ خُلِقَتْ (غاشیه:17)
آيا به شتر نمی نگرند كه چگونه آفريده شده؟
جناب لطف علی:
داستان شما جالب و تکراری بود. ممنون که دوباره یادی از آن کردید مدتی بود که نشنیده بودمش
در مورد گفته علی(ع) هم از دید بنده کتاب ن.ب کتاب خاصی نیست و مثل هر کتاب دیگری گه مجموعه از گفته ها باشد شما می توانید برداشت های متفاوتی از آن داشته باشید
۲- در مورد آفرینش شتر هم بنده به تکامل(فرگشت) معتقدم
سلامت باشید
بسمه تعالی
ساعتی تفکر از هفتاد سال عبادت بهتر است.
سوره نسا ایه های 118-119-120-121:
خدا ان شیطان مردود از درگاه رحمت خود دور کرده زیرا او به مجادله با خدا برخاست و گفت که من از بندگان تو قسمتی را زیر بار طاعت خود خواهم کشید.وسخت گمراه خواهم کرد وبه ارزوهای باطل دور و دراز در افکنم(که از خدا باز مانندواز هر خیرو سعادت محروم شوند)و به انها دستور دهم تا گوش حیوانات ببرند(تاعلامت باشد که این حیوان نصیب بتهاست)وامر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند(کتاب و احکام خدا را به دلخواه خود تاویل وتبدیل کنند)وای بندگان بدانید که هر کس شیطان را دوست داردنه خدای مهربان افریننده خود را سخت زیان کرده .زیانی که(بر هر عاقلی کاملا)اشکار است.
شیطان(برای گمراه کردن انسان)وعده بسیار دهدو(مردم را به اوهام وخیالاتی)ارزومند وامیدوار کندولی وعده و نوید شیطان چیزی جز غرور و فریب خلق نیست.
ایشان را(شیطان و پیروانش)را منزلگاه جهنم است واز ان مفر و گریزگاهی نخواهند یافت.
سلام ممنون از مطلب خوبتون
اما شما در مقاله اتان اشاره کردید که زمین مسطح و ساکن است به نقل از قران
اما در قران زمین به ذلول تشبیه شده است
و در ادبیات عرب ذلول به شتری اطلاق می شود که آهسته آهسته در حرکت است و سوار خود را نمی رنجاند و آسیبی نمی رساند
میخواستم در مورد این موضوع کمی توضیح بفرمایید
با تشکر
دوست عزیز بنده مستقیم از قرآن نقل نکرده ام و با توجه به دید قرآن نسبت به آسمان و زمین چنین نتیجه گیری را کرده ام
در مورد ذلول هم احتمالا منظور شما سوره بقره آیه 71 و سوره الملک آیه 15 است من ترجمه این دو آیه را برایتان میاورم:
قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ ﴿۷۱﴾
فولادوند: گفت وى مىفرمايد در حقيقت آن ماده گاوى است كه نه رام است تا زمين را شخم زند و نه كشتزار را آبيارى كند بىنقص است و هيچ لكهاى در آن نيست گفتند اينك سخن درست آوردى پس آن را سر بريدند و چيزى نمانده بود كه نكنند
مکارم: گفت: خداوند ميفرمايد گاوي باشد كه براي شخم زدن رام نشده باشد، و براي زراعت آبكشي نكند، از هر عيبي بر كنار و حتي هيچ گونه رنگ ديگري در آن نباشد، گفتند: الان حق مطلب را براي ما آوردي! سپس (چنان گاوي را پيدا كردند) و آنرا سر بريدند ولي مايل نبودند اين كار را انجام دهند!
خرمشاهی: گفت مىفرمايد آن گاوى است كه نه رام [و كارى] است كه زمين را شيار كند و نه كشتزار را آبيارى كند، تندرست و يكرنگ گفتند اينك سخن درست آوردى سپس آن را كشتند و نزديك بود كه اين كار را نكنند
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ ﴿۱۵﴾
فولادوند: اوست كسى كه زمين را براى شما رام گردانيد پس در فراخناى آن رهسپار شويد و از روزى [خدا] بخوريد و رستاخيز به سوى اوست
مکارم: او كسي است كه زمين را براي شما رام كرد، بر شانههاي آن راه برويد، و از روزيهاي خداوند بخوريد، و بازگشت همه به سوي او است.
خرمشاهی: اوست كسى كه زمين را براى شما رام گردانيد، پس در گوشه و كنار آن رهسپار شويد و از روزى او بخوريد، و رستاخيز به امر [و در پيشگاه] اوست
می بینید که اشاره ای به این که زمین روی ذلول قرار دارد نشده و اصلا آیه هیچ ربطی به شتر آرام ندارد! البته شما دوست گرامی احتمالا این را جایی خوانده اید و ممکن است با ترجمه اشتباه و غرض ورزانه روبرو شده باشید که متاسفانه بعضی مسلمان ها برای ساختن معجزه از قرآن به این کار روی آورده اند و شخصا نمونه آن را زیاد دیده ام برای اطلاع بیشتر می توانید به این نوشته مراجعه کنید: چگونه بی طرف باشیم؟ (رد معجزات علمی قرآن قسمت اول)
با درود ،من فقط این چند جمله رو به خاطر کامنت خود گرانوم می نویسم که نوشته بود:»مثل همیشه وقتی پای یک مقاله کامل و مستند میاد وسط دوستان مسلم لالمونی می گیرند! فقط خوب بلدند از احادیث ایراد بگیرند! حالا اگر مثلا به جای این مقاله یکی از احادیث بامزه! پیامبر یا امامان را پست کرده بودم کلی شاکی و عربده کش پیدا می شد. البته من به شما حق می دهم»
باید بگم منم به شما حق میدم واقعاً هیچ جای جوابی نمی مونه!!! وقتی تعداد زیادی آیه قرآن رو میآری،واسه خودت درست و غلط ترجمه می کنی،بسیار ضعیف نتیجه می گیری و هیچ یک از اصول یک برهان علمی رو رعایت نمی کنی،خودتو عاقل میدونی و فهمیده،همه رو نفهم و بی عقل و خرافاتی،نمی شه هم جواب داد! کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو به خواب زده نمیشه!
من تو وبلاگ گمنامیان واسه خیلی از مطالبش کامنت گذاشتم و بدون استفاده از عبارات رکیک و توهین آمیز سعی کردم منطقی باهاش صحبت کنم بگم برادر من خواهر من اگه می خوای واقعاً گرد خرافات از افکار مردم زدوده بشه راهش این نیست که درست و غلط رو قاطی کنی و منابع مورد استفاده محدود و بعضاً ضعیفی داشته باشی و بعد تفکرات خودتو به خورد آدمای کم مطالعه یا بی مطالعه بدی وتوهین کنی به اعتقادات مسلمونا ، ولی دیدم نه این بنده خدا درست بشو نیست! نه اینکه منطقش بچربه ها ! نه! نمیخواد پله پله دقیقاً از محل شروع اختلاف شروع به بحث کنه!
شما هم ظاهراً همینطور هستی از شیوه نوشتنت – این شاخه اون شاخه پریدن – معلومه!خودت ترجمه کردی،ترجمه رو با نتیجه گیری شخصیت گذاشتی ! راجع به تعداد آیات زیادی نوشتی ،در حالیکه منطق حکم می کنه اگر هم میخوای ثابت – دقت کن:اثبات – کنی اینا خرافاته (که عمراً نمیتونی ) باید یکی یکی ،دو تا دو تا می نوشتی نه اینکه 40 50 تا آیه بنویسی بعد بگی :بررسی تعدادی از خرافات قرآن!حالا هیچ چیز درست درمون خاصی ننوشتی توپو میندازی تو زمین مسلمونا!!!! تو مدعی هستی خرافاته،ما باید ثابت کنیم که نیست؟؟!!!؟ آدم منطقی برو تحقیق حسابی کن راجع به تک تک این آیات،علمی ثابت کن خرافاته ،بعد بنویس! راجع به امام علی هم همینطوری نوشتی ،بی پایه و اساس!
فقط شمردی،کار علمی که نکردی!این کار رو -جمع و تفریق – رو که بچه کلاس اولم بلده عزیز من! جمع و منها که نشد تحقیق!!!
پاسخ بنده به افرادی مثل شما دوست عزیر ساده است: به جای کلی گویی و سر به سنگ کوبیدن اگر مشکلی در هر گوشه از منابع یا معانی می بینی بگو 🙂
بزرگترین مشکل بنده با مسلمانان این هست که آنان حتی زحمت خواندن قرآن را هم به خود نداده اند و وقتی آیات خرافی و متناقض آن را جلویشان می گذاری باورشان نمی شود چک کردن آیات و معانی در این دنیای تکنولوژی بسیار ساده است
توپ تو زمین مسلمونها هست . وقتی نظر مورد قبول همگی این باشه که اتفاقات خلاف قوانین فیزیک و شیمی وجود ندارند , اونیکه به معجزه اعتقاد داره باید وجودش رو ثابت کنه . همینطور نظر به اینکه کشتن مردم غیر نظامی اشتباه , برده داری خلاف اخلاق و ازدواج با بچه 8-9 ساله کودک ازاریه , در این صورت وظیفه ی توضیح به عهده ی متخطی است .
ولی در مورد اینکه مطالب در هم برهمه درست میگی , هرچند منظور رو شرح میدند و به عنوان دلیل و مدرک در دادگاه مورد استفاده اند .
اولاً بنده نه اونقدر مثله شما دانشمندم نه اونطوری که فکر می کنی ساده!اتفاقاً بزرگترین مشکل شمه اینه که فکر می کنی همه اسلام رو فهمیدی و همه قرآن رو زیر و رو کردی!من مدعی علم نیستم ، ولی شما ظاهراً خودت رو دانشمندتر و برتر از بسیاری از دانشمندان و فرهیختگان بنام مسلمونا مثله بوعلی سینا،خواجه نصیرالدین طوسی،سعدی ، حافظ، پروفسور حسابی،علامه طباطبایی و … میدونی !عزیز من رد یک موضوع که در حوزه خارج از عقل قرار داره با استفاده از عقل امکانپذیر نیست! عقل با تمام گستردگیش چهارچوبی داره که از اون نمیتونه خارج بشه! شناخت ابزاری داره که محدود هستند! شما در مورد جن گفتی، وجودشون در آسمان و … . وخلاصه رد کردی و در پایان بخش اول نوشتی:چه خرافه ای بالاتر از این داستان؟ مگر خرافه چیزی نیست که با اصول متقن علمی رد شده باشه؟ چطور در موردی که هنوز بشر نتونسته به طور کامل وجود و یا عدم وجودش رو اثبات کنه نظر دادی؟ آیا شما تموم آسمونا رو گشتی و جایی برای نشستن جن ها پیدا نکردی؟این قسمت که الله شهاب سنگها رو دقیقاً به منظور و به سمت جنیان پرتاب می کنه رو از کجا آوردی؟ (متن آیه با چیزی که گفتی نمیخونه،برداشتت شخصی بود)
نوشتی:از نظر قرآن حرکت خورشید باعث پیدایش شب و روز میگردد, در یس/37و 38 به روشنی به این امر اشاره شده:وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم …تا/قرآن تصور میکرد که خود ماه باریک میگردد. من ستاره شناس نیستم و میدونم شما هم نیستی،فقط اینو بگو چطور اینطوری نتیجه گرفتی ؟مخصوصاً اون قسمتی که حتی عاد کالعرجون القدیم رو اینطور نتیجه گرفتی که قرآن تصور میکرد که خود ماه باریک میگردد.یک برداشت شخصی غیر مستدلی که حتی اصول ترجمه،تفسیر و تحقیق پیشکش،توش رعایت نشده!
نوشتی:للّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ الله همان كسي است كه آسمان را بدون ستونی که می بینید(همانگونه که میبینید) نسیت آفريد سپس بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را مسخر ساخت كه هر كدام تا زمان معيني حركت دارند كارها را او تدبير ميكند آيات را تشريح مينمايد تا به لقاي پروردگارتان يقين پيدا نمائید. اگر بپذیریم که ماه دارای مسیر دایرهای (فلکی ) شکلی است که به دور زمین میگردد, پس خورشید نیز باید مانند ماه دارای همین مسیر باشد.قسمت آخر – اگر بپذیریم که ماه دارای مسیر دایرهای (فلکی ) شکلی است که به دور زمین میگردد, پس خورشید نیز باید مانند ماه دارای همین مسیر باشد – نوشته خودت رو با چه منطقی استنباط کردی؟ پس خورشید باید مانند ماه دارای همین مسیر باشد،چطور از ترجمه این آیه درمیآد؟
در یادداشتت بعد از آیه لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ حج/18 آيا نديدي كه سجده ميكنند براي الله تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان، و بسياري از مردم، اما بسياري ابا دارند و فرمان عذاب در باره آنها حتمي است، و هر كسي را الله خوار كند كسي او را گرامي نخواهد داشت، خداوند هر كار را بخواهد انجام میدهد! نوشتی: سجدهی ماه، خورشید و ستارگان، هنگامی است که در مسیر گردششان بدور زمین، به پائین ترین جائی که خورشید در هنگام گرش بدور زمین, به آن نقطه میرسد و زمین بر روی آن قرار دارد میرسند.قرآن با اصرار اعتقاد دارد زمین بر روی پدیدهای موهوم به نام ثری قرار دارد. البته شاید خیلیها ندانند که ثری کجاست. قرآن در طه/6 دقیقا به این نقطه اشاره کرده است: لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى برای اوست (الله) آنچه را که در آسمانها و زمین و آنچه که بین این دو است و آنچه که پائین ثری است.آخه این نتیجه گیری برچه مبناییه؟شما داری ترجمه میکنی یا برداشت های موهوم شخصیت رو به خورد ملت میدی؟
سجدهی ماه، خورشید و ستارگان، هنگامی است که در مسیر گردششان بدور زمین، به پائین ترین جائی که خورشید در هنگام گرش بدور زمین, به آن نقطه میرسد و زمین بر روی آن قرار دارد میرسند رو از کجا درآوردی؟شما واست مفهوم ثری موهومه،واسه جی تعمیم میدی؟ثری به معنی به معناى خاك مرطوب و يا مطلق خاكه،ما تحت الثری هم به معنی آمچه در دل زمین وجود داره هست نه اون داستانی که نوشتی.
سجده آسمان و زمین و .. رو میگی خرافه هست،نوع سجده رو همینطوری در نظر گرفتی که انسان سجده می کنه؟ما ندیده اعتقاد به درستی اون داریم چون با هزارو یک دلیل اسلام و پیامبر و ائمه و قرآن رو به حق و صحیح یافتیم ،برای همین در بعضی از موضوعات اینچنینی که به ما رسیده و از حوزه درک ما خارجه ، چون به گوینده اعتماد کامل داریم قبول می کنیم،سوال اینجاست جنابعالی با چه اصول علمی -نه داستان، نه مگه میشه اینطوری باشه و امثال اینا- اونا رو رد میکنی؟ انسان با تمام تکنولوژی و پیشرفتی که کرده هنوز ما میبینیم در علمی مثله پزشکی که کاملاً مادی و محسوسه هر روز یکی از یافته های قبلی خودش رو نقض میکنه!بعد شما مواردی که حالاحالاها آدمیزاد کار داره تا بتونه یه چیزایی ازش بفهمه – چه بودن و چه نبودنش رو – همینطور یِلخی رد میکنی؟
فعلاً برای شروع اینا رو جواب بده!بقیش بمونه واسه بعد!
ضمناً قرآن محل شروع مناسبی واسه بحث با شما نیست!اینو واسه این نمیگم که از زیر بحث در برم،نه! شما جواب من رو بنویس منم مینویسم،واسه این میگم شما که مسلمون نیستی چرا بر علیه اسلام – مطلب مینویسی ؟!تو که خدا رو که قبول نداری!نتیجتاًجهان پس از مرگ و حساب کتاب رو قبول نداری! پس منطقاً باید زندگی چند ساله و دنیات رو به بهترین نحوی بگذرونی و برترین لذتها رو ببری!چرا وقتت رو واسه بیان حقایق برای یه مشت آدم ساده نفهم – البته به زعم خودت – حروم میکنی؟زندگی خودتو باطل میکنی که بقیه بفهمن حال کنن؟منطقیه؟ حالا فرض میکنیم از نظر تو منطقیه،چرا چیزی رو که بیان کننده و آورنده اونو قبول نداری نقد میکنی؟تو برو اول راجع به وجود خدا تحقیق کن ،منطق فلاسفه و دانشمندان و متکلمین – نه فقط این فیزیکدان آخریه – رو بررسی و نقد علمی کن بعد برو سراغ پیغمبر بعد قرآن! صد تا موضوع رو با هم ننویس که بعد بخوای مسلمونا جواب بدن!تک تک اونا برای یه بحث منطقی اونقدر مطلب دارن که تو یک مقاله نشه به اونا پرداخت.
انیشتین هم دانشمند بزرگی بود داروین هم همین طور نیوتون هم و بسیاری دیگر
در حال حاظر 91 درصد از اعضای علوم آکادمی علوم آمریکا را بی خدایان تشکیل می دهند
ولی هر کس خردی دارد که به نظر می رسد شما منکر وجود آن در مخالفان خود هستید 🙂 برای اطلاعات بیشتر می توانید به مقاله آیا اسلام برای ایران علم آورد؟(مقاله کامل) مراجعه کنید
مغالطه توسل به جهل: از نظر منطق، هر قضیه در گام نخست نه درست است و نه نادرست و در گام دوم باید درستی یا نادرستی آن تعیین شود. بیاطلاعی دربارهٔ درستی یک گزاره، نمیتواند درستی نقیض آن را نتیجه دهد.
اگر می خواهید یک بحث عاقلانه داشته باشید نباید از همان اول دست به سفسطه بزنید متاسفانه به نظر می رسد سفسطه تنها راه مسلمانان است
ساده است الله خورشید و ماه را در یک کفه ترازو قرار داده و حرکت را در کفه دیگر و هیچ کجای قران به تفاوتی در حرکت این دو اشاره نشده. بر طبق همان دید خودتان نسبت به قرآن که آیات را باید با آیات مرتبط دیگر پیوند داد تا حقیقت آیات پیدا شود من این مقایسه را با آیه : (یس/40) دیگر آیات حج/ 18 و عدم وجود ضد منطقم در قرآن نتیجه گرفتم البته مانند مفسران شما ادعای این را ندارم که برهانم بی بدیل است
شما علم غیب داری؟ 🙂
در آیه ماه مفعول قرار گرفته و الله(محمد) می گوید برای آن منزلگاه مشخص کردیم و آن را به شاخك خشك قوسی شکل خوشه خرما تشبیه می کند اگر در مناطق کویری درخت خرما را دیده باشید خیلی راحت منظور قران را می فهمید! در مورد ترجمه هم به همین خاطر است که می گویم قران را درست نخواندی! ترجمه فولادوند و مکرم است!! نکنه ادعا می کنی که من باید ترجمه علمای اسلام را بریزم دور و حرف شما را سند قرار بدم 🙂 !
**خواهش می کنم قبل از ایراد گرفتن های موهوم و بی پایه یک نگاهی به معنی قرآن بیانداز در خانیتان که قرآن دارید؟** البته اگر ترجمه اش را قبول داری و ترجمه شخصی ات را برتر نمی دانی 🙂
عزیز فقط شخص شما معنی کلمات را نمی دانی! کلمه ثری به معنی زمین هم هست حتی معنی تری و رطوبت هم می دهد
به خاطر همین هم هست که به راحتی آیات خرافی قرآن را باور می کنید!! احتمالا دلایلتان هم مانند همان دلایلی است که بر رد این مقاله آورده اید!
هر انسانی جدا از تفکر و اندیشه اش صاحب کرامت است بنده مسلمانان را به قول شما (( یه مشت آدم ساده نفهم )) نمی دانم خودم هم سال ها مسلمان بوده ام و تاریکی اسلام و فضای بسته جوامع اسلامی را به خوبی درک می کنم فکر نکنید که من وقتی که برای این وبلاگ و پاسخ دادن به شبهات به وجود آمده را صرف می کنم از دست رفته می دانم بلکه در قلب خود از اینکه در حد توان خود به گسترش خرد ورزی کمک می کنم احساس شاد و شعف می کنم
بهتر است کامنت های بقیه دوستان مسلمانتان را هم بخوانید
این جواب من به پاسخ جنابعالی هست نه متن اصلی
— اگر از نظر منطق، هر قضیه در گام نخست نه درست است و نه نادرست و در گام دوم باید درستی یا نادرستی آن تعیین شود. بیاطلاعی دربارهٔ درستی یک گزاره، نمیتواند درستی نقیض آن را نتیجه دهد، پس سفسطه اول مربوط به جنابعالی هست ،چون ابتدائاً شما قضیه رو رد کردی بعد به ما که میگیم رد اون اشتباهه میگی سفسطه می کنیم.
— نوشتی : ساده است الله خورشید و ماه را در یک کفه ترازو قرار داده و حرکت را در کفه دیگر و هیچ کجای قران به تفاوتی در حرکت این دو اشاره نشده. بر طبق همان دید خودتان نسبت به قرآن که آیات را باید با آیات مرتبط دیگر پیوند داد تا حقیقت آیات پیدا شود من این مقایسه را با آیه : (یس/40) دیگر آیات حج/ 18 و عدم وجود ضد منطقم در قرآن نتیجه گرفتم البته مانند مفسران شما ادعای این را ندارم که برهانم بی بدیل است.
از اینکه در قرآن خورشید و ماه در یک کفه ترازو و حرکت در کفه دیگر ترازو قرار دارد و هیچ جایی در قرآن به تفاوتی در حرکت این دو اشاره نشده ،لزوماً نتیجه یکی بودن جهت حرکت این دو رو نمیشه گرفت! این استنباط مثله این میمونه که بنده در وسط یک سخنرانی بگم هواپیما و اتوموبیل هر دو جسم متحرک هستند و جای دیگری اشاره به اختلافات این دو نکنم(به دلایل مختلف)،شما از جمله من نتیجه بگیری چون در جمله من تحرک هواپیما و اتوموبیل با هم قیاس شدن،پس میشه از کلام من نتیجه گرفت که حتماً سرعت این دو هم یکی هست، و یا بگی چون به اختلافات این دو اشاره ای نکرده پس با فرض مبنا قرار دادن اتوموبیل منظور ایشون این بوده که هواپیما نمی تواند پرواز کند و با فرض مبنا قرار دادن هواپیما منظور ایشون این بوده که اتوموبیل حتماً پرواز میکند. این استدلال صحیحه؟
فرمودی:در آیه ماه مفعول قرار گرفته و الله(محمد) می گوید برای آن منزلگاه مشخص کردیم و آن را به شاخك خشك قوسی شکل خوشه خرما تشبیه می کند اگر در مناطق کویری درخت خرما را دیده باشید خیلی راحت منظور قران را می فهمید! در مورد ترجمه هم به همین خاطر است که می گویم قران را درست نخواندی! ترجمه فولادوند و مکرم است!! نکنه ادعا می کنی که من باید ترجمه علمای اسلام را بریزم دور و حرف شما را سند قرار بدم 🙂 !
نخیر بنده عرض نکردم حرف منو سند قرار بدی،منظورم اینه در این تشبیه – که میتونه تشبیه به ظاهر باشه و یا غیر – مشکل کجاست؟کجاش اصول مسلم علمی زیر سوال رفته؟
در مورد ثری اگه ترجمه اون رو میدونی و میگی:»کلمه ثری به معنی زمین هم هست حتی معنی تری و رطوبت هم می دهد » ،پس میشه نتیجه گرفت معانی مختلفی براش ذکر شده(مثلاً همونی که من نوشتم از معانی اون هست)،سوال اینجاست که پس چرا تو مقاله میگی موهومه و نتیجه گیری خودت رو ذیل آیه می نویسی و به قطعیت اونو درست میدونی؟
من نوشتم: ما ندیده اعتقاد به درستی اون داریم چون با هزارو یک دلیل اسلام و پیامبر و ائمه و قرآن رو به حق و صحیح یافتیم
جنابعالی نوشتی:به خاطر همین هم هست که به راحتی آیات خرافی قرآن را باور می کنید!! احتمالا دلایلتان هم مانند همان دلایلی است که بر رد این مقاله آورده اید!
شما به حرف من دقت نکردی .من نوشتم با هزار و یک دلیل،که منظورم واضحه.یعنی بنده و خیلی های دیگر با دلیل و برهان اسلام رو پذیرفتیم ،پس یا از نوشتن : به خاطر همین هم هست که به راحتی آیات خرافی قرآن را باور می کنید!! منظورت اینه که ما با دلیل و برهان خرافه باور میکنیم ، که این یه تناقض منطقی در نتیجه گیری تو هست چون خرافه با دلیل و برهان در تضاده!،یا منظورت اینه که ما بدون دلیل و برهان ،صرفاً به اونچه که به ما گفتن اعتقاد داریم،که در این صورت این نتیجه ای که گرفتی ارتباطی به اونچه من نوشتم نداره!!
در قسمت آخر جوابت من فقط با دو کلمه حرفت مشکل دارم و اونا «تاریکی اسلام » هستن. بقیه نظر شخصی خودته و محترم!
ولی من » فضای بسته جوامع اسلامی» رو مترادف با «تاریکی اسلام » نمی دونم،بلکه دوری مسلمونا از حقایق اسلام و دستورات پیامبر می دونم، که البته این یه بحثی هست که طولانی هست و جاش اینجا نیست.
لطفا متن را درست بخوانید نوشته : درستی نقیض آن
یک مثال می زنم لطفا با دقت بخوانید:
تصور کنید عده ای به موجودی نامرئی و غیر مادی به نام «گوراگورا اعتقاد داشته باشند و ادعا کنند گوراگورا موجودی است که در هنگام عطسه کردن نزد انسانها می آید و انسانها را میبوسد. و بوسه او سبب عطسه انسانها میشود. هیچ کس نمیتواند گوراگورا را ببیند و یا او را لمس کند. حال آیا کسی میتواند اثبات کند که گوراگورا وجود ندارد؟ این باورمندان به گوراگورا ممکن است به شما بگویند هر گاه او شما را ببوسد شما عطسه کرده اید و هر گاه شما را نبوسد عطسه نخواهید کرد، و اگر شما این باور آنها را انکار کنید، آنها از شما خواهند پرسید، پس انسان برای چه عطسه میکند؟ اگر دلیلی علمی برای عطسه پیدا کنید و به آنها بگویید که عطسه کردن به این دلیل و به آن دلیل علمی است که اتفاق می افتد، ممکن است معتقدان به گوراگورا به شما بگویند «خوب ما نیز منکر این دلایل علمی نیستیم، اما گوراگورا هم همزمان با آن دلایل علمی شما را میبوسد، و اگر گوراگورا وجود نداشته باشد و شما را نبوسد شما هرگز عطسه نخواهید کرد. قضیه جن هم از نظر منطقی مانند همین جناب گوراگورا است!
یک مثال ملموس تر می زنم :
مثلا در بین گروهی از خود ما ایرانی ها این اعتقاد وجود دارد که اگر زبانمان را گاز بگیریم کسی دارد پشت سر ما غیبت می کند حال آیا کسی میتواند اثبات کند که این ادعا صحت ندارد؟ این باورمندان به این عقیده ممکن است به شما بگویند هر گاه کسی غیبتتان را بکند شما زبانتان را گاز می گیرید و اگر زبانتان را گاز بگیرید حتما کسی غیبتتان را کرده. اگر دلیلی علمی برای گاز گرفتن زبان پیدا کنید و به آنها بگویید که گاز گرفتن ناخودآگاه زبان به این دلیل و به آن دلیل علمی است که اتفاق می افتد، ممکن است معتقدان به این عقیده به شما بگویند «خوب ما نیز منکر این دلایل علمی نیستیم، اما گاز گرفتن ناخودآگاه زبان هم همزمان با آن دلایل علمی شما اتفاق می افتد و اگر زبانتان را گاز گرفتید حتما غیبتان کرده اند.
همانگونه که در مورد گوراگورا یک انسان خردگرا میتواند به دلیل اینکه مدارک علمی معتبر یا دلایل صحیح فلسفی برای اثبات وجود آن وجود نداشته باشد و در نتیجه به دلیل اینکه ایده وجود گوراگورا از فیلتر خرد عبور نمیکند منکر وجود گوراگورا شود، در مورد جن نیز دقیقاً مسئله به همین صورت است
امیدوارم که منظورم را فهمیده باشید چونکه بنده این جا حدودا یک مقاله برایتان نوشتم!
چکش کردم مشکلی نداشت دوست عزیز طوری نوشتید که انگار من از خودم الکی معنی نوشتم 😦
نه! بدون شک غلطه! ولی اگر شما همه جا برای مثال هایتان این دو را هم سطح حساب کنید و جاهای مختلف هی به آن ها اشاره کنید که بله حرکت این دو را نگاه کنید و ایمان بیاورید! شما نوشتی: تحرک و به یک اصل کلی اشاری کردی و این با مثال قرآن در یک راستا نیست و بعد من در کامنت قبلی گفتم که فقط از خود آیه این برداشت زاده نشده دقت کنید قرآن گفته: نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد
اگر قرآن فکر می کرد خورشید و ماه در یک مدار نیستند آیا چنین استدلالی درست بود؟ لطفا با بی طفری قضاوت کنید
گرامی مگه ماه لاغر و چاق می شه؟ گفتی ممکنه تشبیه باشه که این طور به نظر نمی آید به نظر می رسد اینجا قرآن به شدت مشغول گفتن فکت بوده!
جناب من کجای این مقاله نوشتم که هرچیزی که اینجا نوشته شده به قطع درست است؟ خواهش می کنم از این قبیل حرف ها به من نچسبانید!
در مورد ثری: قرآن اگر می خواست یک فکت را بیان کند باید از کلمه ای استفاده می کرد که این معانی جور واجور را نداشته باشد و اینکه ثری بیشتر معنی تری می دهد تا خاک
نه شما باید به معنی حقیقت REALITY دقت کنید خرافه برای کسی که آن باور دارد خرافه نیست.
البته من باور حدود 80-90 درصد مسلمانان را ارثی می دانم(مطمین نیستم فقط با توجه به شرایط جامعه این را حدس می زنم) تا با دلیل و مدرک بنده خودم هم چندین سال مسلمان بودم و شیعه زاده ام ولی وقتی شروع به خواندن معنی قرآن و احادیث پرداختم ایمانم ضعیف شد. از دینی در در متن قرآنش دستور به تجاوز به زنان اسیر شده در جنگ را می دهد چه می توان انتظار داشت؟
نظر شخصی شما هم محترمه
اول قیاس موضوع جن با مثال گورگورا یا مثال دومت یک قیاس مع الفارق هست،چون در موضوع جن شواهدی دال بر وجود آنها به جز در کتابها وجود داره،موضوع جن یک موضوعی نیست که فقط در قرآن نوشته شده باشه،بلکه بسياري از جن گيرهاو حتی انسانهاي معمولي جن ها رو دیدن و تايخ بشريت پر از اين داستانها ست و نميشه اين همه گزارشهاي انسانها رو ناديده گرفت.
احضار جن براي جادو و سحر و برخي از كارها بارها و بارها در دنيا تجربه شده و در عصر ما هم جن گيران با استفاده از احضار جنيان كارهاي خارق العاده اي مي كنن. به عنوان نمونه ميشه به احضار جن توسط استاد بحريني و شيخ جعفر مجتهدي و ديگر افراد متخصص در اين امر اشاره كرد.و ديده شدن جن توسط انسانها به تواتر گزارش شده و نميشه يه گزارش متواتر را كه بيش از هزاران نفر نقل كرده اند رو بدون اثبات رد كرد.
گفتی:از خود آیه این برداشت زاده نشده دقت کنید قرآن گفته: نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد
اگر قرآن فکر می کرد خورشید و ماه در یک مدار نیستند آیا چنین استدلالی درست بود؟ لطفا با بی طفری قضاوت کنید
ببین برادر عزیز،نظر شما اشتباهه !چرا؟ چون خداوند در آیه «وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم» و خورشيد كه پيوسته به سوي قرارگاهش در حركت است. برای خورشید مسیری خاص خودش تعیین کرده و در آیه بعد فرموده:وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ :براى ماه منزلهايى معين كردهايم تا چون شاخك خشك قوسی شکل خوشه خرما برگردد . در این دو آیه برای خورشید مسیر خاصی -بدون ذکر برگشت – بیان شده و برای ماه مسیری که برگشت داره بیان شده که من نمیدونم چرا اصرار داری برداشتت درسته!!.وجه تشبیه به شاخه خشک کمان شکل خرما هم میشه از این جهت باشه که ماه در آخر هر برج به شکل کمان نازکی در میآد که شبیه شاخه خشکیده کمان شکل خرما هست (البته تفاسیر بیشتر شرح دادن)
– دقت کن :در قسمت «کالعرجون القدیم» حتی در ترجمه خودت هم از کلمه «چون» استفاده شده که به معنی «شبیه» هست.
ضمناً شما متاسفانه دقت لازم رو در خوندن آیات فوق الذکر نداشتی!چون اگه فرمایش شما درست بود و بنا به اون نتیجه مورد نظر شما بود،نیازی به دو جمله مجزا نبود،بلکه در همون آیه 38 خداوند می فرمود :خورشید و ماه پیوسته به سوی قرارگاهشان در حرکتند….، و یا در آیه بعدی می فرمود: برای ماه و خورشید منازلی معین کردیم …
حالا بفرمایید این قضاوت بیطرفانه هست یا قضاوت شما ؟
نوشتی:در مورد ثری: قرآن اگر می خواست یک فکت را بیان کند باید از کلمه ای استفاده می کرد که این معانی جور واجور را نداشته باشد و اینکه ثری بیشتر معنی تری می دهد تا خاک.
حتی در فارسی و سایر زبانها هم کلمات زیادی هستن که ممکنه معانی جوروا جوری داشته باشند،آیا برای بیان حقیقت نمیشه از اونا استفاده کرد؟ اول اینکه خود زبان قرآن برای عموم مردم باید قابل فهم دقیق باشه و بقیه باید برای فهم اون مسلط به زبان عربی بشن ،که حتی در حدیثی نقل شده که زبان عربی را بیاموزید چون زبانی است که خدا بوسیله آن با خلقش سخن گفته،در ثانی قرآن به زبان عربی نازل شده برای همین هم ممکنه در ترجمه اون به فارسی امکان بیان دقیق منظور با یک کلمه نباشه. بلکه نیاز به شرح اون باشه،که این چیز غیر معمولی نیست و در ترجمه از هر زبانی به زبان دیگه وجود داره.شما یک صفحه مطلب به فارسی بنویس،بعد ترجمه انگلیسی اون رو بنویس،آیا تعداد کلمات همیشه یکی هست؟ یکی از دلایل نیاز به شرح و تفسیر آیات توسط متخصصین همینه -که این تفسیر و تاویل یه بحث طولانیه و جاش اینجا نیست (در آیه 7 سوره آل عمران در موردش صحبت شده).
در آخر شما نوشتی:شما باید به معنی حقیقت REALITY دقت کنید خرافه برای کسی که آن باور دارد خرافه نیست.
البته من باور حدود 80-90 درصد مسلمانان را ارثی می دانم(مطمین نیستم فقط با توجه به شرایط جامعه این را حدس می زنم) تا با دلیل و مدرک بنده خودم هم چندین سال مسلمان بودم و شیعه زاده ام ولی وقتی شروع به خواندن معنی قرآن و احادیث پرداختم ایمانم ضعیف شد. از دینی در در متن قرآنش دستور به تجاوز به زنان اسیر شده در جنگ را می دهد چه می توان انتظار داشت؟
عزیز من قسمت اول این فرمایشت به قول خودت یه سفسطه تو بحثه!!شما هنوز مستدل ثابت نکردی خرافه هست و فقط داری با ظن و گمان و مثال و صرف ترجمه تحت اللفظی صحبت می کنی بعد میگی:» خرافه برای کسی که آن باور دارد خرافه نیست.» بله!این جمله درسته ،ولی مال زمانیه که ثابت بشه اون عقیده خرافه هست!
نوشتی: البته من باور حدود 80-90 درصد مسلمانان را ارثی می دانم(مطمین نیستم فقط با توجه به شرایط جامعه این را حدس می زنم) تا با دلیل و مدرک. بنده خودم هم چندین سال مسلمان بودم و شیعه زاده ام ولی وقتی شروع به خواندن معنی قرآن و احادیث پرداختم ایمانم ضعیف شد. خودم هم چندین سال مسلمان بودم و شیعه زاده ام ولی وقتی شروع به خواندن معنی قرآن و احادیث پرداختم ایمانم ضعیف شد.
قسمت اول صحبتت رو قبول دارم،اما لزوماً همیشه باور ارثی نادرست نیست! شما که میگی بنده خودم هم چندین سال مسلمان بودم و شیعه زاده ام ولی وقتی شروع به خواندن معنی قرآن و احادیث پرداختم ایمانم ضعیف شد. شیعه زاده ی قبلی عزیز و بیخدای فعلی عزیز!شما جامع مطالعه کردی و به این نتیجه رسیدی یا نه چون داروین و 90 درصد افراد آکادمی علوم آمریکا و .. بی خدا هستند،بیخدا شدی؟ شما اصول تحقیق رو رعایت کردی یا نه؟روش مطالعه تو بالا به پایین بود یا پایین به بالا(منظورم اینه اول وجود خدا بعد وجود انبیا،بعد پیامبر ما، امامت و ..)؟ا که جمله ی «بنده خودم هم چندین سال مسلمان بودم و شیعه زاده ام ولی وقتی شروع به خواندن معنی قرآن و احادیث پرداختم ایمانم ضعیف شد.» نشون از روش تحقیق ردستت نمیده!!
و اما در مورد قسمت آخر صحبتت ،اگر شخصی با ذهن پر از عناوین دهان پرکن حقوق بشر ساخته بشر و قوانین دست ساز آدمی – که حتی خودش در بعضی جاها بهش عمل میکنه بعضی جاها نه – و حتی با ذهن نتیجه گیرنده از عمل مسلمونا درباره اسلام وبا شروع از پایین به بالا و بدون روش درست در انتخاب منابع مطالعه و تحقیق کنه،شاید در نگاه اول بعضی از جاها به نظرش خشونت بیاد!ولی مطالعه بیشتر درباره قرآن و بررسی تفاسیر اون و تامل در سیره پیامبر و علی و ائمه -که خودشون بیشتر از همه قربانی خشونت بودن – نظرش رو عوض کنه.
در مورد وجود یا عدم وجود جن زیاد می شه نوشت ولی سعی می کنم براتون خلاصش کنم چونکه این روزها با وجود مشغله زندگی باید به 3-4 نفر جواب سوالاتشون را بدهم که البته از این کار خوشم می آید!
به شما توصیه می کنم که کتاب تاریخ تمدن جلد اول مشرق زمین گاهواره تمدن را بخوانید اگر علاقه دارید کتاب مفیدی است فکر نکنید کتاب ممنوع است! به راحتی در کتابخانه های جمهوری اسلامی هم گیر می آید 12 جلد هست اولیش
در تاریخ تمدن بشر این نمونه ها به وفور دیده می شوند اعتقاد راسخ اجداد ما به بت ها و خدایان متعدد آن ها بت ها را می پرستیدند برایشان قربانی می کردند( مثل امروز) و همیشه آن ها را در کارها پشت و پناه خود می دیدند.
گرامی فکر نکنید که این خدایان خیالی مردم را به آدم کشی و جنایت رهنمون می کردند بلکه همانند خدای امروز ما منشا کارهای نیک بوده اند
لطفا دعای زیر را بخوانید:
اي آن كه گذشت بال زمانه را به شتاب ميآوري،
و اي آن كه در تمام نهانگاههاي زندگي جاي داري،
و حساب هر كلمه را كه از دهانم بر ميآيد ميداني –
از مني كه فرزند توام شرم داري؛
و قلب تو لبريز از اندوه و شرمساري است،
چه، گناهاني كه در جهان مرتكب شدهام ماية اندوه است،
و از روي غرور، پيوسته در بدي و نافرماني بودهام.
با من از در صلح و صفا در آي، با من از در صلح و صفا درآي،
و مانعي را كه ميان ماست از ميان بردار!
فرمان بده كه همة گناهان من زدوده شود
و فراموش شده، در چپ و راست تو بريزد!
آري همة بديهاي مرا محو كن،
و عاري را كه بر قلب من مستولي است محو كن،
تا من و تو از اين لحظه در صلح و صفا باشيم.
به نظرتان این دعا را من از کجا آورده ام آیا به یاد مناجات های زیبای امام سجاد نیفتادید؟ این متن را شخصا برای یک طلبه خواندم گفت که احتمالا یکی از دعاهای امام علی است
شاید باور نکنید که داشتید شرح یک دعای یک مصری که از اوزیروس خدای شغال مانند و یکی از صدها خدای مصری مصری طلب بخشش می کرد را می خواندید!
این دعا حدود 4000 سال پیش نگاشته شده و مردم آن را برای خوش آمد کاهنان معبد آمون و اوزیروس می خواندند!
حالا منظور من از این مقدمه چینی طولانی و ظاهرا بی ربط چه بود؟
اینکه اعتقاد به تفکر جسم یا پدیده ای درستی آن را تایید نمی کند
بگذارید خون آشام ها را مثال بزنم
می دانید که قیافه خون آشام ها با اجنه ما و توصیفات آن ها فرق دارد غربی ها افسانه هایی چند هزار ساله در مورد خون آشام دارن تا به حال هزاران غربی خون آشام دیده اند ولی حتی یک شرقی هم خون آشام ندیده! شرقی ها اغلب جن می بینند! هر کشوری اجنه و خرافات مخصوص به خود را دارد و حتی اگر موجودات فرا طبیعی را بومی بدانیم مهاجران هنوز هم موجودات محلی خرافی خود را در کشورهای دیگر می بینند
آیا به ستاره شناسی برای آینده و کف بینی که حضرت علی آن را مذموم شمرده اعتقاد دارید؟ شاید برایتان جالب باشد که 3000 سال پیش در خاور نزدیک فال گیران مثلا واقعی از فال گیران مثلا شیاد شکایت داشته اند که چرا به مردم دروغ می گویند!!!
هنوز هم در برخی قبایل آفریقایی جادوگری کاملا تایید شده است و افراد کاملا به جادوگر قبیله باور دارند
چرا این جادوگران مثلا قدرتمند نتوانستند هیچ کاری در مقابل مهاجمان سفید انجام دهند و……
خیلی طولانی شد
تشکیلات جمیز رندی(فکر کنم ! اسمش را دقیقا یادم نیست سرچ کنید پیدا می کنید) 1 میلیون دلار به هر کسی که کار فرا طبیع کند جایزه می دهد
اگر این افراد قدرتمند بودند این خامنه ای را می کشتند یا چه می دانم یک بلایی سرش می آوردند تا ما راحت شویم 🙂
آنچه که من تا به حال دیده ام درست نبوده و بیشتر بر پایه فریب بوده تا جادوگری! تا به حال خودتان قدرت های اجنه را دیده اید؟ چرا این افراد در دنیای علمی امروز کم شده اند و در حال انقراضند؟ چند تا کتاب رمالی قدیمی در این مورد خوانده ام البته متنش واقعا سخته! ولی بیشتر شبیه داستان های شنگول منگول بود(البته درحد چند صفحه)
گرامی سخن شما نوعی مغالطه توسل به اکثریت است سال ها انواع بشر بت می پرستید یا پری دریایی!
در صورتی که ادعای شما را قبول کنم( که این طور نیست) باید بگویم که این هم یکی دیگر از تناقضات قرآن است! زیرا خورشید به دور مرکز کهکشان راه شیری می چرخد!
گفته شما صحیح ولی دقت کنید که ما چند نوع تشبیه داریم:
فلانی تو صورتت مثل ماه است: یعنی کلش همون ماه است!
موهایش مثل آبشاری طلایی از دوطرف صورتش آویزان بود: یعنی از کله اش طلا می ریزد!
ولی تشبیه علمی هم داریم:
محلول a مانند محلول b در 74 درجه به جوش می آید
منظورم را واضح گفتم؟
قرآن می توانست راحت بگوید که ای مردم خورشید دور زمین می چرخد! و نه این همه آیه جورواجور که ده ها مفهوم از اون ها برداشت می شود!
عذر می خواهم یعنی پیامبر اسلام از گالیله هم ترسوتر بود؟
این قضیه به دید قرآن نسبت به قرار گاه خورشید مربوط است که نیاز به چند صفحه سخن چرانی(!) دارد
کاملا موافقم
بنده بعد از اینکه بی خدا شدم با تفکر فلسفی این افراد آشنا شدم و این ها را فقط بابت نمونه خدمتتون گفتم
بنده سعی کردم بی طرف باشم
در مورد روش تحقیق: فرد می تواند یک دییست باشد یعنی به خدای شخصی وار اعتقاد داشته باشد ولی دینی را باور نداشته باشد که اتفاقا تعداد این افراد در بین ایرانی ها( تخمینی) 4-3 برابر ما بی خدا ها هست می توانید نظر سنجی کنار سایت را نگاه کنید
قبول دارم که در صدر اسلام مسلمین خشونت زیادی تحمل کرده اند ولی این کارهای بعدیشان مانند تجاوز به اسرا برده داری گرفتن تعداد زیادی زن سربریدن های سازمان یافته و … را توجیه نمی کند
اقای علی بسبار باسوادهستید وممنونم که بارمابیسوادهار بردوش میکشی چون ماکه نمیتونیم جواب اینارو بدیم ولی عزیزم توکامتهات هی جمله هاروتکرارمیکنی که باعث میشه حوصله ادم سربره ونتونه تااخربخونه این نقیصه وویه جور برطرف کن بازهم ممنون اززحماتت
مثال اول شما ارتباط موضوعی نداره،بت و کاهن و … جسم هستند و بشر به اونا نیروی ماورایی نسبت داده،با از بین بردنشون میشه ثابت کرد نسبت اونا بی مورده!مثال دوم شما هم همینطور ،چون ماهیت ظاهری هر دو موجود ماورایی هست با این تفاوت که اعتقاد به اولی رو بشر عنوان کرده و دومی به اعتقاد ما مسلمونا از جانب خدایی هست که خالق کل جهان و ماورا اون هست. و چون شما به خدا معتقد نیستی مبنای برهان ما باید اول وجود خدا می بود بعد پیامبر و بعد قرآن.(برای همین بحث مطالعه بالا به پایین رو مطرح کردم).
بحث من هم اثبات وجود جن به شما نیست،بلکه بی پایه بودن رد اون توسط شما(مخصوصاً برای مسلمونا که مبنای اعتقادشون خداست) و نتیجه گیری از اون برای رد قرآن و سخن خداست.
نکته ای هم که باید به اون توجه کرد اینه که خرافه چیه؟ با کمی تحقیق میشه فهمید خرافه چیزیه که عوام به اون اعتقاد دارن وعقلا و دانشمندان روی بی اساس بودنش اتفاق نظر دارن و چون در موضوعاتی مثله جن و روح چون در سطح اندیشمندان هم روی اونا اتفاق نظر نیست،تو این دایره قرار نمیگیرن؟
در مورد اون تشکیلاتی هم که گفتی جایزه میده باید بگم که اگه افرادی که نیروهای غیر طبیعی دارن دنبال پول و… بودن که دیگه وقتی برای دست پیدا کردن به اون نیروها پیدا نمیکردن!!در مورد اهدافشون از این کارها هم طبیعتاً ما نمیتونیم قضاوت کنیم و باید به خودشون مراجعه کنیم.
در مورد دو آیه ای که نوشتی،باید بگم منظور من فقط این بود که مدار حرکت ماه و خورشید در این دو آیه متفاوت بیان شده و نتیجه گیریه شما اشتباهه! این که برای خورشید در آیه اول مسیری خاص در نظر گرفته شده با فرمایش شما «خورشید به دور مرکز کهکشان راه شیری می چرخد!»تناقضی نداره،مگر اینکه به زور بخوای یه تناقض از توش در بیاری!!!
ضمناً با هیچ عقل سلیمی جور در نمیآد که بگیم خدا در این آیه ها و آیات مشابه میخواسته درس هیئت و ستاره شناسی بده و لذا چون نمیتونسته ،اونا رو در لفافه بیان کرده تا اگه هم اشتباه بود و بشر بعداً فهمید ،ماها (امثال خودمو میگم)بتونیم اونو ماستمالی کنیم!خیلی راحت میتونست اصلاً وارد این مسائل نشه واسه خودش و ما هم دردسر درست نکنه!!!
حالا این موارد رو بیان کرد،شما که مثال گالیله رو زدی توجه کن،به نظر شما منطقی بود قبل از اینکه زیرساخت های فرهنگی در اون آماده بشه – در زمانیکه اعراب نادان و عقب مانده فرزندان خودشون رو زنده به گور میکردن ،با مسایل اولیه بهداشت آشنا نبودن و … -به صورت جزئی وارد اون بشه! قابل پذیرش بود؟آیا غیر از اینه که در زمان پیامبر دشمنهای او با ایجاد تفرقه در بین مسلمونا و یا با جنگ بر علیه اونا،مانع از این می شدن که پیامبر به امر مهم علم آموزی و بسترسازی فرهنگی بپردازه؟آیا گذاشتن وصیی که پیامبر برای خودش تعیین کرده بود تا راه اون رو ادامه بده ،سرِ کار بیاد؟آیا بعد از پیامبر مردم سخن پیامبر رو گوش دادن یا نه؟آ
خوب واسه یه همچین امتی میشه دقیقاًهمه مطالب رو ریز به ریز فهموند؟فلذا بعضی موارد در قرآن هست که نیاز به شرح و تفسیر- توسط شخص پیامبر و اوصیاء اون – داره مثله نماز و امثال اون،در قرآن گفته شده نماز بخونین ولی نگفته چطوری.
مطلب من در رابطه با مطالعه بالا به پایین از این جهت بود که دقیقاً روی صحبت شما مسلمونای شیعه هستند. برای بحث درست باید ابتدائاً ما راجع به وجود خدا بعد پیامبر و بعد اوصیاء واقعی اون صحبت کنیم،بعد به قرآن برسیم!چون ما معتقدیم قرآن به تنهایی برای شناخت اسلام کافی نیست و اولین کسی که تخم نفاق و از هم پاشیدگی رو در امت اسلام پاشید عمر بود که بعد از پیامبر گفت:حسبنا کتاب الله (کتاب خدا برای ما کافیست) و با همین برهان غلط علی(ع) رو که وصی پیامبر بود رو خونه نشین کرد،در خونه علی(ع) رو به آتش کشید،همسر او که دختر پیامبر بود رو کشت،برای گرفتن بیعت طناب به گردن او انداخت و دوستان عمر و کسانی که او سرِ کارشون آورد همین بلاها رو سرِ فرزندان علی آوردند.در کلِ تاریخ اسلام ،5 سال علی(ع) حکومت کرد، جنگ هایی رو به اون حضرت تحمیل کردند و آخر هم اون حضرت رو در محراب شهید کردند، یکی هم در زمان امام صادق و امام باقر (ع) که فاصله بین حکومتهای اموی و عباسی بود ،اون دو امام تونستند مقداری به آموزش مردم بپردازند و تقریباً در زمان بقیه ائمه دیگه دشمنان علی و اولادش فرصتی به اونا ندادن تا به مردم آموزش دین و علم بدن.حالا که فرمایش رسول خدا بعد از او عمل نشد و از همون ابتدا با توطئه رکن هدایت – شیعه معتقده،البته با دلیل-فرو ریخت ،انصافه که ما همه رو از چشمِ پیامبر و علی و بچه هاش ببینیم؟اسلامی که مسیرش رو غیر از کسانی که پیامبر معرفی کرده بود،کج کردند و نتیجه اون بدبختی مسلمونا و کشتار و … شد رو به نام پیامبر و اهل بیت معرفی کنیم؟
اگر نقدی داریم باید اول با منابع معتبر و مقایسه و تحقیق و جامع نگری ببینیم واقعاً اونا چی گفتن و چی کار کردن،بعد بگیم.
شما اونقدر هم که می گی بیطرف نیستی.چرا؟چون با لازمه بیطرفی اینه که اول ذهن رو از پیش زمینه های فکری خالی کنی بعد براهین طرفین رو به دقت مطالعه کنی و بعد با ترازوی عقل بسنجی. در حالیکه شما معانی آیات و احادیث رو ناقص خوندی و با تفکر فلسفی طرف مقابل آشنا شدی،سریعاً تسلیم شدی و حق رو به اونا دادی.در حالیکه کسی که دنبال حق هست به همین سادگی دست از تفکر خودش بر نمیداره،مگر اینکه هیچ راه اثبات و یا توجیهی منطقی برای عقیده خودش در مقابل براهین و استدلالات طرف مقابلش پیدا نکنه.منطق قرآن هم همینه،چند بار قرآن گفته افلا تعقلون،افلا یتفکرون،افلا یتدبرون .،مگه در قرآن نگفته ما دو حجت برای شما قرار دادیم یکی حجت باطنی(عقل) و دیگری حجت ظاهری(نبی) (که نتیجش اینه که حجت ظاهری رو هم باید با با حجت باطنی تشخیص بدین).مگه در قرآن ننوشته: فبشر عبادی اللذین یستمعون القول فیتبعون احسنه (پس بشارت بده به بندگان من که سخن را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند) دینی که اینقدر کتابش و پیامبرش و اوصیاء اون به تعقل و تفکر دعوت میکنن،به همین سادگی با ترجمه چهارتا حدیث و آیه و بدون مطالعه کامل در مورد اونا میشه درک درستی ازش پیدا کرد تا بعداً بیطرفانه قضاوت کرد؟
با توجه به اون مطالبی که بالا گفتم ،باید بگم که این جمله شما که نوشتی:» قبول دارم که در صدر اسلام مسلمین خشونت زیادی تحمل کرده اند ولی این کارهای بعدیشان مانند تجاوز به اسرا برده داری گرفتن تعداد زیادی زن سربریدن های سازمان یافته و … را توجیه نمی کند»،جای بحث زیادی داره،چون باید دید این عناوین توصیه ها و شیوه عملکرد پیامبر و ائمه بود یا به اونا نسبت داده شده ؟میزان صحت منابع تاریخی که اونا رو بیان کرده چقدره؟آیا پیامبر و اهل بیت دستور به مواردی که گفتی دادن یا نه گروهی به ظاهر مسلمان از طرف خودشون این کار رو کردند؟ تعارض ظاهری بین آیات قرآن آیا واقعاً ناشی گری آورنده اونه و یا نه دلیلی پشت قضیه هست؟ آیا شیوه عملکرد حکومت های اسلامی گذشته و حال با آونچه از پیامبر و ائمه به ما رسیده همخونی داره یا نه؟ و …
و نکته نهایی پس از فهم همه موارد بالا، اینکه دموکراسی و حقوق بشر و ..آیا خودشون فی نفسه آرمان بشر هستند یا ابزاری برای رسیدن به جامعه آرمانی؟
و آیا این ابزار لزوماً در تمامی ملل و جوامع عدالت و بهترین ها رو به حکومت میرسونه یا نه ؟ میزان آگاهی مردم چقدر موثره؟
و مهمتر ،این آرمان و مطلوب شدنیه یا فقط رویاست؟چرا مردم حتی در غرب – تو کشور ما که دموکراسی و حقوق بشر (حتی اسلامیش) هم معنی نداره – یه بار به این جناح رای میدن یه بار به اون جناح؟غیر از اینه که جناح قبلی که حاصل رای مردم بود نواقصی داشت؟
حقوق بشر چی؟همه جا رعایت میشه؟میگن اعدام نکنین،آمریکا اعدام نمیکنه؟چین اعدام نمیکنه؟تو جنگا فقط سربازا کشته میشن؟بمب و موشک رو بچه ها اثر نمیکنه؟آمریکا به ویتنام،عراق و افغلنستان حمله کرد فقط طالبان و القاعده رو از بین برد،بعد واسه بچه ها شکلات خرید و واسه زناشون مانتو شلوار؟ کشور ما هم که تکلیفش روشنه،ما هم که تا حالا زنده ایم،خدا رو شاکریم.
قصد من از این همه داستان این بود که اینو بگم: شما مثله خیلی از شبکه های تلویزیونی داخلی و خارجی یک طرفه قضاوت می کنی.وگرنه به اعتقاد ما شیعیان دموکراسی و حقوق بشر فی نفسه آرمان بشر نیست،بلکه نتیجه متصور بر اون آرمان هر انسان آزاده ای هست. ما معتقدیم بشر صرفاً با عمل به دستورات خدا –که از نظر ما خالق کل هستی هست و صلاح ما رو بهتر از ما میدونه – میتونه به این آرمان برسه.اعتقاد ما اینه که علی که به فرمایش پیامبر ما از طرف خدا وصی او بود قربانی نادانی مردم زمانش شد.
و ما قربانی جهالت اونا،چون مسیر اسلام برگشت و بشر رو از سرچشمه وحی جدا کرد،برای همینم الآن باید پدرمون دربیاد تا واقعاً بفهمیم یه چیزی رو پیغمبر و علی گفتن یا نه؟اگه گفتن تو چه شرایطی گفتن؟برای کی گفتن؟گفتشون قابل تعمیمه یا نه؟ و …. و ما همچنین معتقدیم که آخرین فرزند از نسل پیامبر(ص) مهدی هست که الان در غیبته(بحث در مورد اون مفصله) و در دوران غیبتش چاره ای نیست جز دموکراسی ،چون تنها راهیه که میتونه حدقل جامعه رو به مطلوبش راهنمایی کنه،البته پس از آگاهی دادن به مردم و فرا بردن سطح شعور و علم عموم(توجه کن که مردم در صورتی که آگاهی نداشته باشن مثله همین نتیجه ای رو رقم میزنن که 32 سال پیش زدن) و بسیاری از علمای پیشین ما هم نظرشون به همین مطلب بود(نگاه نکن الآن اکثراً به به چه چه میکنن!!)
مهدی(ع) هم مثله همه ائمه دیگر ما کسیه که طبق روایات در همه علوم سرآمد همه انسانها هست و در پاسخ هیچ کسی در نمیمونه،با این تفاوت که اینبار نه فقط با نیروی بشری بلکه با نیروی ماورایی ظاهر میشه و همه جهان رو به اون آرمان بشریت که صلح و برادری و عدالت و برابری هست میرسونه. علت استفاده از نیرو و قدرت ماورایی هم میتونه این باشه که همیشه کسانی هستند که ساز مخالف میزنن و به هیچ صراطی مستقیم نیستن(نمونش حکومت ما در زمانی که دنیا دم از دموکراسی و حقوق بشر میزنه).ظهورش هم زمانی که مردم جهان بفهمن فقط و فقط کسی میتونه حلال همه مشکلاتشون باشه که همشون رو یکجا بفهمه،به وحی متصل باشه.و خود این زمان هم فقط خدا میدونه کی هست. در غیر از آدمی با این مشخصات ما با شما هم عقیده ایم.
این مجموعه عقاید ما هست! کجاش با حقوق بشر و دموکراسی مشکل داره؟پیغمبر وصیت و سفارش به جانشینی علی کرد یا گفت مسلمین هر کی با علی بعد از من مخالفت کرد گردنش رو بزنید؟آیا علی گفت مردم غلط کردن انتخاب کردن(مثله مصباح یزدی)،پدرشون رو هم در میآرم،یا نه به رای مردم زمانش احترام گذاشت و 25 سال خونه نشینی رو تحمل کرد و فرمود صبر کردم در حالیکه خار در چشمم و استخوان در گلویم بود؟چی دید که اینا رو گفت؟اگه اسلام گفته کفار رو بکشین و به زنانشون تجاوز کنین و سر ببرین و … چرا پیامبر زمانیکه مکه رو فتح کرد و اسلام رو در شبه جزیره عرب مستقر کرد،نه تنها برای ترویج اسلام به ایران و سایر کشورها حمله نکرد،بلکه وصیت به جنگ و خونریزی هم نکرد؟ چرا علی(ع) که به حکومت رسید،نه تنها هیچ کسی از اهل ذمه رو نکشت،بلکه زمانی که سربازان یکی از کارگزارانش زیورآلات یک زن یهودی رو به زور ازش گرفته بودند،فرمود اگر مسلمانی از این غصه بمیرد،سزاوار است؟و…پس یا علی مسلمون نیست یا اسلام اینو اینطوری که شماها فکر می کنین نگفته،وگرنه نامه میزد که کار درستی کردین ،بهش تجاوز هم بکنین،سرش رو هم ببرین واسم بفرستین.
نه برادر من(یا خواهر من)شواهد بر حقانیت اسلامِ علی خیلی بیشتر از اینه که ما بخوایم به همین راحتی دست از عقیدمون بکشیم!
ببخشید از اینکه زیاد نوشتم.
damet garm mokhlestam geranom .in mataleb ke gofti to delam az bas mandeh bod dasht mitarekid.eslam hata dar zaman zohoresh ham az elm aghab bod .tarifi ham ke dostan az eslam mikonand an chiz hai ast ke deleshan mikhahad bavar konand va na haghighat. thanks alot for your realistic letter be successful reza
خوشحالم که این مطلب براتون مفید بوده شما هم سلامت باشی
قران 1400سال پیش مراحل شکل گیری جنین راموبمو شرح داده است تو اگرازکل قران فقط ساعتی روی این ایه تمرکز کنی(البته بابیطرفی)مطمئنم بلافاصله ازخواب غفلت بیدارشده وبه جمع خداباوران خواهی پیوست
من تو این وبلاگ یه بار قبلا گفتم اینکه قرآن چندتا مطلب علمی داره میتونیم مثل خیلی از کتابهای علمی دیگه قبولش داشته باشیم دیگه اینکه عزیزان بگن چون دو ستا مطلب علمی تو قرآن هست باید به اون و خداش ایمان بیارید چه ربطی داره!!
به نظرم ما (بیخاداها) نمیتونیم و اصلا احتیاجی نیست که مطالب علمی قرآنو رد کنیم
قرآن مجموعه ای گرد آوری شده هستش که چند بخش داره و یه بخشش علمیه که البته توی همون بخشش خرافات و مطالب غیر علمی هم فراوونه (داستان آفرینش یا خلقت در شش روز!) و چندتا مطلبش هم میتونه کاملا علمی و درست باشه مثل قضیه اثر انگشتی که تو سوره قیامت بهش اشاره شده
آوردن آیه ای مانند قرآنم کار سختی نیستش(اونم کار بشره) ولی مثلا ممکنه یه نفر ریاضیش خوب نباشه و نتونه مسائل پیچیده اونو حل کنه حالا میشه بگیم اونی که حل کرده معجزه کرده؟
معجزه هم خودش از عجز میاد اون موقع وقتی مردم از درک پدیده ها عاجز بودن و نمیتونستن دلیلی پیدا کنن اسمشو میذاشتن معجزه
تو قرآنم داستانای مضحکی مثل اژدها شدن عصای موسی! متولد شدن عیسی از مریم بیشوهر! وجود داره
حالا مسلمون یا مسیحی یا یهودی عزیز یا هرکسی که اینارو قبول داری این خرافه نیست؟؟
آیا نمی اندیشید؟!
به راستی اینها نشانه هایی هستند برای خردمندان!!!
موندم چطور اینارو باور کردین!
فکر کنم کسی که قرار باشه بفهمه تا حالا فهمیده کسی همکه نخواد بفهمه خودش میدونه
(و براش متأسفم)
ضمنا قرآن خودش مستقیما دستور داده هرکسی که ایمان نیاورد و کافر شد بکشید
دوستان عزیز به ما هم سر بزنید … http://2012antiislam.wordpress.com/
حتما گرامی
آخه كسخلها مملكت داره به گا ميره بعد شما كه هيچ ارتباط عرفاني حتي شيطاني هم نداريد داريد سر اسلام بحث ميكنيد تا شما هستيد همين دولت درمون ميماله
سرت تو کار خودت باشه
کجات سوخته که به اعتقادات یه میلیارد انسان حمله میکنی ؟
اینها یه مشت خزعبلات با اسناد ضعیف هست.
حالا چرا ازین خزعبلات بنده اینقدر جوش میاری رفیق؟!