همه ما داستان حسین و عاشورایش را شنیده ایم. جامعه و روحانیت شیعه مغز ما را از خردسالی با این داستان به ظاهر قهرمانانه و حماسی آشنا کرده اند.
داستان حسین تشنه لب داستان زینب کبری داستان علی اصغر شیر خواره داستان ابوالفضل علم دار کربلا. به ما گفته اند که حسین آزادمردی بزرگ بود و یارانش جوانمردانی بی همتا.
اما آیا این داستان و وقایع آن را به صورتی که واقعا اتفاق افتاده بود به ما گفته اند؟ یا که نه همه این ها دروغی برای باز نگه داشتن در دکان پر نعمت آخوندها و روضه خوانان بوده است؟
در این نوشته سعی کرده ام با استفاده از منابع خود روضه خوانان و آخوندها واقعیت این داستان را به خودم و دوستان نشان بدهم پس با ما باشید تا آخر داستان حسین تشنه لب!
نزديک به ١٤٠٠ سال است مذهبيون شيعه حسين را در اين روزها (عاشورا و تاسوعا) پای منبرهای دروغ و نيرنگ میکشند و حسينم حسينم راه انداخته و لعنت بر يزيد میفرستند. عدهای هم که نه از تاريخ آگاهی دارند و نه بخود زحمت دادهاند در اين مورد تحقيق نمايند کور کورانه به سر و کول خود زنجير و قمه زده نذر میکنند حسین واقعا که بود و چه کرد؟ آیا حسین واقعا ارزش بر سر و سینه کوفتن را دارد
حسين چه راهی رفته که ملايان از گفتن حقيقت داستان واهمه داشته و آنرا زير قمهزنی و زنجيرکشی و فريادهای يا حسين مخفی مینمايند؟ آيا هرگز از خود سئوال کردهايد چرا؟!
به ما گفته اند حسین و یارانش تشنه لب شهید شدند. جالب است که کتاب های خودشان به صراحت به وجود آب در خیمه ها اشاره شده تا جایی که حسین و یارانش قبل از جنگ به حمام می روند و برای رفع موهای زاید واجبی می کشند!
تا وقتی که می خواهند بعد از مرگ با حوریان بهشتی هم آغوش شوند پاکیزه باشند! به این روایت توجه کنید:
واجبی کشیدن امام حسین قبل از شروع جنگ آیا حسین تشنه شهید شد؟
چون به حسین نزدیک شدند، فرمود که برای او سراپرده ای برافراشتند، آنگاه فرمان داد که اندازه ای مشک آوردند و در جامی بزرگ با آب در آمیختند. در این هنگام حسین به درون شد و نوره مالید و سر و تن بشست و بر سراسر پیگر نازنین گلاب افشاند و شادان و چابک و دمان و آراسته بیرون آمد. عبدالرحمن بن عبد ریه و بریر بن خضیر همدانی بر در سراپرده ایستاده و هریکی کوشیدند که پس از حسین، او به درون رود و خود را بپیراید و بیاراید. بیر به شوخیگری با عبدالرحمن پرداخت. عبدالرحمن گفت: به خدا سوگند که این نه هنگام کار یاوه است. بریر گفت: مردمان من میدانند که من در جوانی و پیری به کار یاوه گرایشی نداشته ام، ولی از آنچه بر سرمان خواهد آمد، شاد و مژده یاب هستم. به خدا میان ما با دخترکان زیبای فراخ چشم بهشتی جز همین به جای نمانده است که ایشان با شمشیرهایشان بر ما تازند و آنگاه ما یکراست به آغوش آنان بال کشیم. چون حسین بپرداخت، این دو به درون رفتند.
تاریخ کامل، نوشته عزالدین ابن اثیر، برگردان دکتر سید حسین روحانی، انتشارات اساطیر، تهران 1382، پوشینه پنجم برگ 2235
نوره کشیدن از فرهنگ فارسی معین:
(رِ. کَ دَ) [ ع – فا. ] (مص ل .) (عا.) مالیدن نوره به بدن ، واجبی کشیدن
منبعی دیگر:
هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد، امام حسين عليه السّلام صبح زود، دستور داد خيمهاى برپا كردند، و ظرف بزرگى در ميان خيمه نهادند و در ميان آن ظرف مشك فراوان بود، و در كنار آن (يا در داخل آن) نوره نهادند، آنگاه امام حسين عليه السّلام براى تنظيف به درون خيمه رفت.
روايت شده: برير بن خضير همدانى، و عبد الرّحمن بن عبد ربّه انصارى بر در خيمه ايستادند تا بعد از امام عليه السّلام براى تنظيف داخل خيمه شوند، در اين هنگام برير با عبد الرّحمن شوخى مىكرد و مىخنديد.
عبد الرّحمن به او گفت: «اى برير! آيا مىخندى؟ اكنون وقت خنده و شوخى نيست.» برير جواب داد: «بستگانم مىدانند كه من نه در جوانى و نه در پيرى اهل شوخى و بيهوده گويى نبوده و نيستم، امّا اكنون كه شوخى كردم به خاطر شادى بسيار است كه در پيش داريم، سوگند به خدا فاصله ما با معانقه با حوريان بهشتى، جز ساعتى نيست كه ما در اين ساعت با اين دشمنان بجنگيم و كشته شويم.»
غم نامه كربلا (ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف)، سيد على بن موسى بن طاووس (م 664 هجری)، مترجم: محمد محمدى اشتهاردى، تهران، نشر مطهر، چ اول:1377 ش. ص:119
این هم منبع سوم:
پیش از شروع جنگ در کریلا امام حسین فرمودند خیمه ای به پا کنند انگاه امام حسین وارد خیمه شد و نوره کشید (نوره کشیدن یعنی اصلاح موهای زائد بدن) و چون امام حسین فراغت یافت دیگران رفتند و نوره (اصلاح موهای زائد بدن) کشیدند.
(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3021)
دانلود سیزده جلد کتاب تاریخ کامل
می توانید صفحه 2235 تاریخ کامل را از اینجا مشاهده کنید
این همه آبی که برای استحمام به کار رفته آب 6 ماه علی اصغر را تامین می کرد!
به راستی که آخوندها برای گرم کردن بازان روضه خوانی خود و بالا کشیدن پول های مردم ساده دل به چه دروغ ها که متوسل نمی شوند! اما این تازه شروع ماجرا بود!
اصلا حتی اگر احادیث بالا را هم نمی دانستیم باز هم می شد دروغ بودن داستان تشنگی و عطش را فهمید به نکته بعدی توجه کنید:
همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید. واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است.
به عکس زیر که نقشه پوشش طبیعی عراق است توجه کنید:
منطقه کربلا را بنگرید، اینجا همان صحرای جهنمی کربلا است؟
از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسید. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفره های زیرزمینی است که کاملا زیر شهر با فرا گرفته اند. 72 نفر نتوانسته اند یک گودال 4 متری حفر کنند؟
از طرفی بر طبق گفتار شیعیان این رویداد در تابستان و هوای گرم و جهنمی رخ داده ولی با مراجعه به این سایت و وارد کردن تاریخ 10 ام محرم سال 61 هجری قمری در قسمت Islamic Calendar در می یابید که عاشورا در روز چهارشنیه 21 مهر ماه بوده است.البته 21 مهر نیز هوای کربلا آنچنان خنک نیست ولی آن تابستان جهنمی هم که شیعیان میگویند نیست. اکنون می گویند شرایط آب و هوایی 1400 سال پیش با امروز فرق دارد. نخست اینکه در یک پریود 1400 ساله آن تغییر آب و هوایی که در ذهن مسلمانان است نمی تواند رخ دهد و دوم اینکه اگر هم تغییری باشد مطمئنا هوا خنک تر نشده بلکه دما بالاتر هم رفته است. یعنی 1400 سال پیش نسبت به امروز خنک تر بوده.
واقعا روحانیت شیعه چه ساده با دروغ های خنده دار و احمقانه به حیات خود ادامه می دهد!
به این روایت در مورد آب آوردن عباس در روز کربلا توجه کنید:
امام حسین عباس بن ابی طالب را پیش خواند و با سی سوار و بیست پیاده فرستاد و بیست مشک همراهشان کردندکه شبانگاه برفتند و نزدیک اب رسیدند. پانصد تن از سپاهیان یزید مراقب ابگاه بودند. چون به نزدیک ابگاه رسیدند عباس گفت : امده ایم از این اب که از ان ما را بداشته اند بنوشیم گفتند بنوش نوش جانت.عباس گفت تا حسین و این گروه از یارانش که می بینی تشنه اند یک قطره نخواهم نوشید .انگاه عباس به پیادگان گفت مشکها را پر کنند پس از ان کسان نمودار شدند و درگیری اندکی شد. یاران حسین با مشکها بیامدند و اب را پیش وی بردند . (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3007)
کاملا واضح است که نه دست عباس قطع شده و نه پاش بلکه همان طور که خواندید این یزیدیان ملعون! به عباس می گویند: ((بنوش نوش جانت)) و بعد از اینکه عباس می گوید اول حسین اجازه می دهند که مشک ها را پر کنند و برای حسین ببرند
نکته جالب دیگر اینکه امام حسین و یارانش جنانکه در بالا گفتم برای محکم کاری یک گودال 3-4 متری هم کنده بودند:
بنابر روايت ابن اعثم كوفى و ابن شهرآشوب، امام حسين(عليه السلام) در جلوىِ خيمه چاهى 3-4 متری حفر كردند. (ابن شهرآشوب، ابى جعفر رشيدالدين محمد بن على، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 50 و ابن اعثم كوفى، ابو محمد احمد بن على، الفتوح، ص 893).
دفعه بعد که نوحه حسین مثلا تشنه لب را شنیدید سعی کنید با آرامش فقط لبخند بزنید.
درخواست امام حسین برای بیعت با یزید
حسین داستانی در ذهن ما یک آزاده است که در راه آرمانش شهید می شود و تا آخر هم از حرف خود پایین نمی آید ولی آیا حسین واقعی هم اینگونه بود؟! به این روایت توجه کنید:
گوید: پس به طرف راه شام روان شد، به طرف یزید ، اما در کربلا سواران به او رسیدند که فرود آمد و به خدا و اسلام قسمشان داد.»
گوید: ابن زیاد عمر بن سعد و شمر بن ذی الجوشن و حصین بن نمیر را سوی وی فرستاده بود، حسین به خدا و اسلام قسمشان داد که او را پیش امیر مومنان ببرند که دست در دست وی نهد.»
گفتند: « نه، باید تسلیم ابن زیاد شوی.»
تاریخ طبری (جلد هفتم)
( ترجمه ابوالقاسم پاینده) (چاپ پنجم 1357- ناشر – اساطیر)
برگ2978h
نه انگار دوباره حسین قلابی را به ما فروخته اند!
امام حسین و پیشنهاد رشوه به عمر سعد (فرمانده سپاهیان یزید ) به شرط انکه از جنگ با امام حسین خودداری کند. وضع مالی امام حسین چگونه بود آِیا امام فردی قانع بود
متاسفانه باید به آخوندها تبریک بگوییم که علی و پسرانش را که از ثروتمندترین های زمان خود بودند را به نام قانع و دست و دل باز به ما قالب کرده اند!
به احادیث زیر توجه کنید:
مقرری امام حسن و امام حسین در زمان عمر سالیانه 5 هزار درهم بود که در زمان خلیفه گری معاویه به سالی یک میلیون درهم (معادل 4 هزار کیلو نقره) رسید. (تاریخ تمدن اسلام ، جلد 4 ، صفحه 88)
4 هزار کیلو نقره که عددی نیست هست؟ حالا به پیشنهاد حسین به عمر سعد دقت کنید:
امام حسین به عمر سعد گفته بود دو اردو را رها خواهیم کرد و با هم به نزد یزید خواهیم رفت.عمر سعد گفت : در این صورت خانه ام را ویران میکنند. امام حسین گفت : من انرا برایت می سازم .عمر سعد گفت : املاکم را می گیرند. امام حسین گفت : از املاک خودم در حجاز بهتر از ان به تو می دهم. (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3008)
اوخی حسین طفلکی مظلوم!!
ماجرای امام حسین دزدی از کاروان یزید
یک ماجرای سانسور شده دیگر ماجرای مصادره کاروان یزید است که این کار که شبیه راهزنی بود خشم یزید را بر انگیخت:
امام حسین از مکه به سمت کوفه حرکت کرد تا به حوالی تنعیم رسید کاروانی را انجا دید که از جانب حاکم یمن برای یزید فرستاده شده بود. بار کاروان روناس و حله بود که پیش یزید می بردند، امام حسین کاروان را بگرفت و همراه ببرد . (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 2968) (اخبار الطوال ، صفحه 292)
کلا مصادره و دزدی از کاروان دیگران سنت رسول خدا بوده و از دید امام حسین و یارانش احتمالا اموال دزدیده شده از شیر مادر هم حلال تر به حسلب می آمده!
دروغ شاخدار بعدی حرمله و گردن علی اصغر است
این داستان علی اصغر هم از آن افسانه های جالب عاشوراست که تنها اذهان گنگ و مسخ شده می توانند باورش کند.
داستان از این قرار است:
حسین به علت عطش فراوان (که البته اشاره کردم عطشی در کار نبوده) ، فرزند شیرخوارش را در بغل گرفته و جلوی سپاه میرود و میگوید دست کم به این طفل آب بدهید.از آن طرف (سپاه یزید) شخصی به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را به قصد گلوی نوزاد رها کرده و او را می کشد، یا شهید می کند یا هر چه آخوندها بگویند. در ظاهر تراژدی واقعا دردناکیست ولی باکمی تامل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان میابیم.
نخست آنکه نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلا گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد.اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است،دلیلش هم آن است که هنوز استخوان و عضلات گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند. به عکس زیر توجه کنید تا بهتر متوجه شوید:
پس تیر حرمله به کجا خورده است؟
تنها در یک صورت می توان گردن نوزاد را تا حدودی دید، در صورتی که سر کودک به پشت برگشته و به سمت زمین آویزان شود. هیچ دیوانه ای چنین کاری با بچه اش نمی کند زیرا مطمئنا در این حالت نخاع کودک صدمه خواهد دید.
دوم آنکه فاصله دو سپاه در هنگام نبر معمولا 200 یا 300 متر بوده است. اگر قهرمان تیراندازی المپیک با آن کمان های مجهز و مدرن را نیز بیاوریم نمیتواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ حتی پدر کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند.شاید با دراگانوف نیز چنین کاری دشوار باشد چه رسد به تیر و کمان.
سوم آنکه برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟ در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است. حرمله باید حسین را می زده نه نوزاد را. کدام عقل سالمی چنین چیزی را می پذیرد؟ حرمله فرمانده سپاه را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟ اگر به قول مسلمانان واقعا هوا جهنمی بوده مگر این حرمله مازوخیسم داشته که در آن شرایط، جنگ را کش بدهد و خودش را بیشتر اذیت بکند؟
در جایی مسلمانی گفت حضرت کودک را در دست گرفته و نزدیک سپاه رفته تا صدای او را بشنوند، در این صورت باید یه عقل حضرت شک کرد که هم خودش و هم فرزندش را اینگونه به خطر انداخته. او که فک و فامیل وحشی خود را بهتر می شناخته.
چهارم که از همه نیز جالبتر است آن است که اصلا کودک چند ماهه چه نیازی به آب دارد؟ نوزاد چندین ماهه شیر می نوشد و نه آب و مادرش میتواند به نوزاد شیر بدهد و تشنگی او را بر طرف سازد.
دروغ سوم،آیا حضرت ابوالفضل دلقک سیرک بوده؟
این داستان آب آوردن ابوالفضل بی سر و ته ترین افسانه عاشوراست. به اندازه ای این داستان مسخره ساخته شده که گمان می کنم با یک بار مرور آن دیگر نیازی به تجزیه نباشد.
داستان از این قرار است که آقا ابوالفضل که بعضی ها ماشین شان را بیمه ایشان می کنند برای رفع تشنگی لشگر حسین به دل دشمن زده و مشکی را از آب رودخانه پر کرده و در مسیر برگشت شخصی آن دستش را که مشک را گرفته بوده قطع می کند. حضرت مشک را با دست دیگرش می گیرد و به راهش ادامه می دهد. دوباره یک از خدا بی خبری آن دست دیگر را هم قطع می کند. حضرت اکنون مشک را با دندانش می گیرد و در آخر چند از خدا بی خبر دیگر وی را به شهادت می رسانند.
لطفا یکی برای من توضیح بدهد که حضرت چگونه مشک را از دستی که قطع شده میگیرد؟ آیا حضرت از اسب پیاده شده و می رود مشک را که همراه دست قطع شده اش روی زمین افتاده بر می دارد و دوباره سوار اسب می شود و می رود؟
دوباره که آن یکی دستش قطع می شود چه کار می کند؟ آیا حضرت باز از اسب پیاده شده و می رود به سراغ دست افتاده و دولا شده و مشک را با دندان می گیرد؟ آیا در این میان که هی حضرت از اسب پیاده و دوباره سوار می شده اند کسی نبوده ایشان را بکشد؟
یا اصلا هیچ کدام از اینها رخ نداده و پیش از آنکه دست مبارکشان را قطع کنند، حضرت بر اساس مهارت هایشان مشک را به هوا پرتاب کرده اند با آن یکی دست گرفته اند و به دنبال آن دوباره مشک را به هوا پرتاب کرده و این بار با دندان می گیرند؟ مگر حضرت هنرمند سیرک بوده؟
اصلا دست حضرت چگونه قطع شده؟ از مچ؟ از آرنج؟ از کتف؟ با چه چیز قطع شده؟ شمشیر؟ خاطرم هست در یک مراسم مذهبی در محرم روضه خوان گفت با کمان به سوی دست حضرت نشانه رفته اند و دست را قطع کرده اند. مگر کمان های آن ها تبر پرتاب می کرده است؟
خون ریزی شدید ناشی از قطع شدن دست در این میان کشک بوده؟ آیا حضرت به خاطر حضرت بودنشان چند لیتر بیشتر از انسان های معمولی خون داشته اند که در میانه راه به دلیل کم خونی نمرده اند یا دست کم از هوش نرفته اند؟
جالب تر اینکه به نظر می رسد روضه خوانان این داستان تخیلی را از روی تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3007 ساخته اند! این روایت که بالاتر نیز به آن اشاره کردیم این است:
عباس گفت : امده ایم از این اب که از ان ما را بداشته اند بنوشیم گفتند بنوش نوش جانت.عباس گفت تا حسین و این گروه از یارانش که می بینی تشنه اند یک قطره نخواهم نوشید .انگاه عباس به پیادگان گفت مشکها را پر کنند پس از ان کسان نمودار شدند و درگیری اندکی شد. یاران حسین با مشکها بیامدند و اب را پیش وی بردند . (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3007)
بر اثر زحمت شبانه روزی روضه خوانان و آخوندها روایت بالا تبدیل به افسانه پر سوز و گداز عباس ساقی کربلا در آمده! واقعا آخوندها قدرت داستان سازی خوبی دارند. البته اگر نداشتند هیچ وقت نمی توانستند این گونه بر مردم ما حکومت کنند و بگویند که مثلا ما زندانی سیاسی نداریم. یا خیلی از دروغ های دیگر
الله محمد خودش ما راه راست هدایت کند!
ماجرای سانسور شده بعدی داستان عشقی میان یزید و حسین است
درام عشقی حسین و یزید
يزيد در لشگر خود سرداری دارد که دارای همسری بی اندازه زيبا و خوش بر و رو بنام اورينب است. يزيد عاشق و دلباخته اورينب است و به هر حيلهای دست زده، با ارسال هدايا، پول و جواهر، خرما و شتر، کنيز و غلام نتوانسته دل اورينب را بدست آورد. يزيدِ عاشقپيشه چه شعرها که برای اورينب نسروده.
حسين ابن علی نامههای متعددی از هواداران خود ازمردم کوفه دريافت میدارد که او را به کوفه فرا میخوانند تا با جمع پيروان خود از آن محل بتواند با يزيد مقابله کند. او مسلم ابن عقيل را برای بررسی وضعيت بکوفه میفرستد. مُسلِم خبرهای خوشی به حسين میدهد ولی خيلیها او را از رفتن بکوفه منع میکنند ولی حسين مصمم است که برود.
يزيد نااميد از همه کار، به پدر مکارش معاويه پناه میبرد؛ معاويه يزيد را راهنمائی میکند که سردار را به ماموريت بفرستد تا اورينب در فراق همسر به هوس درآيد که باز هم نتيجه نمیبخشد. در شهر شايع میکنند که اورينب به هوسبازی با ديگران مشغول است و زناکار میباشد. وقتی سردار از ماموريت بر میگردد و گوشش به شايعهها آشنا میشود مترصد میشود همسرش را طلاق دهد. حسين همانند جد بزگوارش که هميشه در صدد دستاندازی به زنان بيوه میبوده(آیا حضرت محمد از روی هوس ازدواج می کرده است؟(مقاله کامل)) در کمين نشسته بود. تا صيغه طلاق جاری میشود به ناگاه بدون توجه به يزيد و معاويه با وعده و وعید زن مطلقه را رام کرده و به عقد خود در بياورد.
حسين ابن علی با اينکار گور خودش و يارانش را میکند. او زنی را که به حيلههای يزيد و معاويه از همسرش طلاق گرفته است را تصاحب میکند. اينکار حسين برقی در چشمان در انتظار يزيد میاندازد که امت عرب تا آن تاريخ بخاطر نداشت.
زندگانی امام حسين – نوشته زين العابدين رهنما،جلد اول فصل های٧، ٨، ٩، ١٠، ١۲، ١٤ ، ١٥و فصل ٣٤ برگ ٥١٤ – تاريخ های انتشار: چاپ اول آبان ١٣٤٥، چاپ دوم اسفند ١٣٤٦، چاپ سوم خرداد ١٣٤٨ سازمان انتشارات جاويدان. الامامه و السیاسه ، صفحه 166 و ثمرات الاوراق ابن حجة حموى ، نقل از پند تاريخ ، جلد 1، صفحه 209
اين جريان تاريخی که در بسياری از تواريخ کتابها و نوشتههای فقهای اسلام آمده از مردم عادی پنهان نگاه داشته میشود به هر حال اگر مردم این ها را می فهمیدند آخوند و روضه خوان باید از کجا چرخ زندگیشان را می چرخاندند؟
داستان قالب شده بعدی: آیا یزید با اسرای جنگ برخورد بدی کرد تا آنجا که سر پدر را در دامان رقیه خردسال انداختند؟
به ما از بدرفتاری های یزید با اسرای کاروان کربلا زیاد گفته اند خودم خوب به یاد میاورم که وقتی در خردسالی داستان های اسرای کربلا و بدرفتاری ها و بی رحمی های یزید در مورد آن ها را شنیدم واقعا به عنوان یک کودک ناراحت شدم ولی متاسفانه یا خوشبختانه باز هم داستان دوران کودکی دروغی بیش نبود به روایت بعدی توجه کنید:
((پس از واقعه کربلا بازماندگان امام حسین را به شام نزد یزید فرستادند که علی بن حسین نیز در بین انان بود.انگاه یزید رو به علی بن حسین کرد و گفت: ای علی بن حسین(امام سجاد) به خدا پدرت حق خویشاوندی مرا رعایت نکرد و با من بر سر قدرتم به نزاع پرداخت و خدا با او چنان کرد که دیدی و این ایه قران را خواند :
انچه از رنج و مصائب به شما می رسدهمه از دست اعمال زشت خود شماست در صورتیکه خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند. (قران . سوره شوری . ایه 29)
پس از ان بازماندگان امام حسین به خانه یزید رفتند و از زنان خاندان معاویه کس نماند که گریه کنان به پیشواز نیامده باشد.سه روز عزای حسین گرفتند و یزید همواره این جمله می گفت : خدا عبیدالله بن زیاد را لعنت کند به خدا اگر کار حسین به دست من بود هر چه می خواست می پذیرفتم حتی با تلف شدن جان یکی از فرزندانم مرگ را از حسین دور می کردم ولی خدا چنان مقدر کرده بود. سپس یزید کس نزد زنان فرستاد که از تو چه گرفته اند هرکه هرچه گفت دو برابر انرا به انها داد بطوریکه سکنیه (دختر امام حسین ) گفت :هیچ کس را که منکر خدا باشد از یزیدبن معاویه بهتر ندیدم.انها را به همراه محافظی پارسا به مدینه فرستاد.)) (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3077)
خواندید که یزید نه تنها به آن ها ظلمی نکرد بلکه ((دو برابر اموال گرفته شده)) را هم به آن ها پس داد. عبیدالله بن زیاد را لعنت می کرد و سه روز عزای حسین را گرفت و تا آنجا پیش رفت که همواره می گفت:((به خدا اگر کار حسین به دست من بود هر چه می خواست می پذیرفتم حتی با تلف شدن جان یکی از فرزندانم مرگ را از حسین دور می کردم ))
سخن پایانی
البته به نظر من عامل اصلی وقایع کربلا در آخر مبارزه برای قدرت بود که در جهان اسلام از همان هنگام درگذشت محمد انگيزه اصلی تمام تحولات و تمام جنگها و توطئهها ساخت و پاختهای اين جهان بود.
پس از قتل علی، فرزند ارشد او حسن مدعی خلافت قانونی عرب در برابر معاويه شد و حتی صحبت از جنگ طرفين نيز بميان آمد، ولی با پولهای فراوانی که معاويه به وی پيشنهاد کرد و تعهداتی که در باره واگذاری خلافت به حسين برادر کوچکتر او پس از مرگ معاويه بعهده گرفت
حسن که اصولا اهل مبارزه نبود از دعوی خلافت خود صرفنظر کرد و ترجيح داد که زندگی آرامی را با ٧۰ زن پياپی خويش بگذراند، و ظاهرا بدستور معاويه از جانب يکی از همين زنان مسموم شد. ولی معاويه در اين ميان با زير پا گذاشتن تعهد خود زمينه را برای موروثی کردن خلافت و تعيين پسرش يزيد به جانشينی خويش راه را بر خلافت حسين بسته بود، و برای حسين راهی نمانده بود جز اينکه مشروعيت خود را از راه سر باز زدن از بيعت با يزيد و روياروئی با او مطالبه کند.
عزيمت او به کوفه نيز بدنبال وعده شيعيان اين شهری که کانون اصلی طرفداران علی و خاندان او بود در پشتيبانی از او و دعوت وی به شهر خود صورت گرفت، و فقط رشوههای بيدريغ ابن زياد حاکم اعزامی يزيد به سران شهر بود که کوفيان از پشتيبانی او خودداری کردند، و جنگ حسين در کربلا جنگی بود که از اين راه به وی تحميل شد و عملا چارهای جز آن برايش باقی نماند.
اين واقعيت نيز شايان تذکر است که تا زمان شهادت حسين و ياران او در کربلا اساسا مسئله امامت مطرح نبود و تنها صحبت از خلافت در ميان بود. موضوع امامت فقط بعد از مرگ حسين يعنی از زمان زين العابدين امام چهارم شيعه مطرح شد، زيرا ديگر اميدی برای انتقال خلافت موروثی به خاندان علی باقی نمانده بود.
موفق و سلامت باشید گرانوم
حسین نوره کش شیطون!
سلام به همین دوستان مسلمان و مومن
مومنان عزیز و دوستداران ولایت
این سایت ها و مطالبش را افراد ملحد و جیره خواران دشمنانمان راه انداخته اند
لطفا پاسخ شبهات اینها را ندهید
چون می خواهند با شبهه افکنی شما را از اسلام و دین و ولایت دور کنند
هر چه قدر هم که وقت بگذارید اینها درست نمی شوند
باز هم تاکید می کنم این شبهه افکنی ها به صلاح مان نیست و درا ین سایت ها نیایید
این که نشد جواب! خب بجای این حرف پاسخ ایشان را بدهید و مانع از شبهه افکنی بشوید. اگر به این سایت نیاییم که پیام شما مبنی بر «به این سایت نیایید» را نخواهیم دید.
سوال:
چرا حسین بن علی و یارانش در کربلا با وجود آن همه عطش, چاه نکنده اند؟ زمین کربلا با واقع شدن در کنار شط فرات زمینی حاصلخیز است که با کندن 4 الی 5 متر می توان به آب رسید. آیا آن هفتاد و دو تن توانایی کندن زمین و حفر چاه را نداشتند؟
پاسخ:
همگی مورخین و جغرافیدانان بر این نکته اذعان دارند که واقعه ی کربلا در غرب رود حسینیه یا علقمه واقع شده است.(دایرة المعارف مصاحب, ج 2 ص 2190 ذیل واژه کربلا) در واقع علقمه یا حسینیه نهری کوچک است که از فرات منشعب شده و کربلا تا فرات حدود 20 کیلومتر فاصله دارد. از نظر جغرافیدانان, عراق از مناطق گرم و سوزان محسوب می شود( لغتنامه دهخدا- ج 10 شماره 15786) و گرمای سوزان کربلا را می توان از زائرانی که به آنجا مسافرت می کنند جویا شد. تا اواخر آبان ماه کربلا گرم و غیر قابل تحمل است.و آبادانی نسبی امروز کربلا ناشی از توجه شیعیان به این منطقه و حفر شعبه های متعدد از رودخانه به این سرزمین و کشت و کار در آن و اطراف حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام بوده است و قبل از واقعه ی عاشورا, این سرزمین, دشتی خشک بیابانی بوده است.بعلاوه رود فرات همیشه پر آب نیست و درماههای گرم سال آب آن به حداقل رسیده و بسیاری از شعبه های آن خشک می شود.
مطلب دیگر آنکه امام حسین علیه السلام هنگام مواجهه با سپاه حر بن یزید – قبل از توبه ی حر- از او خواستند اجازه دهد تا امام و یارانش در غاضریه در شمال شرق کربلا که دارای آب بود فرود آیند و حر نیز به ماموریت از ابن زیاد این تقاضا را نپذیرفت و نامه ی ابن زیاد را خواند که در آن آمده است: ( آنها را در سرزمینی بی آب و سبزه فرود آور… ) این مطلب در کتب تاریخی شیعه و سنی آورده شده است.
مطلب دیگر آنکه برخلاف ادعای بی اساس پرسش کننده, کربلا دارای سفره های آب زیرزمینی نمی باشد و اکنون نیز همین گونه است.
همچنین در پاسخ به این شبهه باید یادآوری نمود که: در هنگام جنگ و محاصره ی سخت دشمن , آنهم با سپاهی کوچک و محدود, فرصت و نیرویی برای چاه کندن نمی ماند.وقتی لشکری 72 نفره در مقابل سپاهی که به نقل مورخین حداقل 30000 نفر در حلقه ی محدود محاصره قرار دارند و هر لحظه امکان حمله ی ناگهانی و غافلگیرانه ی دشمن به هسته ی مرکزی وجود دارد, تدبیر نظامی و عقل و خرد حکم می کند که هر چند نفر از این سپاه کوچک در حال آماده باش بوده و مواضعی را که هر لحظه امکان حمله و نفوذ یا تیراندازی دشمن وجود دارد مراقبت نمایند. در چنین شرایطی انسان برای حفظ موقعیت خود فرصت خواب را هم نخواهد داشت چه رسد به چاه کندن و رفتن به درون زمین و اشتغال به چنین عمل غافل کننده ای .
کندن چاه در محیط بیرون از خیمه گاه نیز بی شک مورد تعرض دشمن واقع می شد و دشمنی که آب را سد نموده قطعا با آن مقابله می نمود. و در هر صورت کندن چاه با آماده باش نظامی در تناقض خواهد بود.
در پایان نظر آیت الله مکارم شیرازی را در پاسخ به شبهاتی در این حوزه از سایت خبری طارق نیوزنقل می نماییم:
با اهداء سلام و تهیات.تعبیرات غیر مودبانه ای که آنها در گفتگوهایشان بکار برده اند, بهترین دلیل بر تعصب و نادانیشان است. مشکل آنها این است که عاشورای حسینی در هر سال باشکوه تر و سبب عظمت شیعه می شود.آنها می خواهند به نحوی آن را کم رنگ و بی رنگ کنند و قطعا نمی توانند.
اما مسئله تشنگی در مهرماه در کربلا که نسبتا منطقه گرمی است جای تعجب نیست و در مورد حفر چاه نیز در برخی روایات آمده به هنگامی که می خواستند چاه حفر کنند مورد حمله قرار می گرفتند…
بابی انت و امی یا حسین
پس هر چه سریع تر گورت رو گم کن!
۱- فیلم واقعی گائیده شدن امام زمان مهدی (عج) در عصر غیبت صغری و کبری توسط آیت الله العظمی مکارم شیرازی و اثبات کونی بودن آن حضرت.
http://rezaazad4u.blogspot.ca/2011/07/blog-post_2228.html
۲- فیلم واقعی گائیده شدن نرجس مادر امام زمان مهدی (عج) توسط آیت الله العظمی نوری همدانی.
http://rezaazad4u.blogspot.ca/2012/05/18_30.html
دجال(ضد مسیح) کار خود را خوب شروع کرده وشما خواسته یا ناخواسته دنباله رو او شده اید از متنهای انتخابی و شخصیت شما مشخص است که شما یک شیطان پرست کامل و وفادار به ارباب خود دجال هستید
شما هم تخیل خوبی داری 🙂
دجال اون سد علی گدای رهبرته
شیطان هم که الله مدینه ست
واقعا عالی بود دستت درد نکنه
آقا گرانوم! وبلاک به این خوبی، مطلب اینقدر مستند، همه چیز به کمال، اونوقت چرا این طراحی چشم آزار؟ عین این وبلاگهای دختر مدرسهای هاست! خوب است پس زمینه را بردارید تا بتوانیم بدون انجام جماع با چشم و مغزمان نوشتههای خوبت را بخوانیم. کلا کار خوب نیاز به مایت و اینها ندارد!
جان شما دوست عزیز؟ یکی می گفت وبلاگت سنگینه مثل پتک روی کامپیتور من خرد می شه هر وقت می خوام نوشته های جدیدتو بخونم!
من یکی که عاشق پسزمینهی این وبلاگم! برای خواندن مطالب طولانی، مناسب و چشمنواز است.
جناب گرانوم.
من وقتی با اخوندها در مورد این مطالب بحث میکنم اکثرا یک جواب مشترک میدن. تقریبا در تمام سایت ها و کتاب های ضد دین . خیلی از روایاتی که گفته میشه بعضا تکراری و بیشترشون از تاریخ طبری هستش. مثلا اگر در مورد کشتارهای علی بن ابی طالب سرچ کنید همشون رفرنس می کنند به کتاب ( پژوهشی در زندگانی علی بن ابی طالب). من اون کتاب رو هم خوندم و می بینم که نهایتا 20 تا روایت در مورد کشتارهای علی هست. مثلا کشتار مردم استخر توسط علی رو اگر دقت بکنید همشون عینا یک روایت رو میارند! خب اگر علی واقعا این همه کشته پس چرا تعداد این روایات این قدر کمه و در عوض روایات مربوط به عدالت و ساده زیستیش بالای چندهزارتاست؟ و بعضا هم کاملا متناقضه! مثلا در همون کتاب ذکر میشه که علی عامل قتل عثمان بود و خودش گردنشو زد در حالی که در کتاب صدای عدالت انسانیت جرج جرداق کاملا برعکس گفته میشه و میگه که علی تا جای ممکن ( علی رغم مشکلاتی که عثمان برای علی درست کرد) مانع کشته شدن عثمان شد و اخر کار هم وقتی فهمید عثمان رو کشتند کلی ناراحت شد و به حسن هم سیلی زد که چرا گذاشتی اونو بکشن. یا ماجرای ارنیب در همون کتاب جرداق کاملا برعکس روایت میشه و گفته میشه که حسین مانع هوس بازی یزید شد و جوری وانمود کرد که ارینب رو صیغه کرده ( اما باهاش همخوابه نشده) صرفا برای این که ارینب رو به شوهرش برگردونه. هر دو طرف هم ادعا میکنند که کاملا مستند دارند جواب میدن و کلی هم میتونن سند و مدرک بدن. کدوم سند درسته؟
دوم. اکثرا میگن که تاریخ که رفرنس اکثر روایت هست رو معتبر نمی دونند و از چند جای دیگه هم شنیدم که طبری یک مقداری( تا حد زیاد) مغرضانه تاریخ رو روایت میکنه. ممنون میشم اگر پاسخی دارید بفرمایید.
دوست عزیز:
در مورد قسمت اول صحبتی که کردین بنده فکر نمی کنم که اکثر روایاتی که ما استفاده می کنیم از تاریخ طبری باشد برای نمونه می توانید به همین مقاله که در مورد حسین و عاشورا است نگاهی بیاندازید این را همین ۵-۶ ساعت پیش نوشتم یا مثلا به مقاله قبل از این که در مورد جهاد است و طولانی هم هست. یا مثلا به مقاله آیا پیامبر از روی هوس ازدواج می کرد. می بینید که اصلا این طور نیست که همه یا اکثر آن ها از طبری باشد.
در مورد جناب جرداق: توجه دارید که ایشان یک مسیحی هستند اگر ایشان اسلام را حق می دید بنا بر دستور صریح قرآن الآن یک مسلمان بود. آقای جرداق یک تاریخ نویس معاصر است به نظر خودتان صحبت های او ارزش بیشتری دارد یا تاریخ نویسان کهن؟
در مورد طبری به نظر من آخوندها وقتی دچار مشکل می شوند در مورد تاریخ طبری واقعا بی انصافی می کنند بنده یک کامنت طولانی در زیر مقاله علی ۱۴۰۰ نفر را کشته در مورد طبری نوشته ام اگر می خواهید می توانید آن را بخوانید خودش یک مقاله است
در مورد علی: دقت دارید که علی نماد شیعه گری است و شیعیان داستان های دروغین زیادی در موردش ساخته اند مانند همین حسین اگر وقت دارید برای نمونه همین مقاله را بخوانید مگر شیعیان کم داستان تخیلی برایش نساخته اند مگر ما هزاران داستان ساختکی در مورد کربلا اینجا و آنجا نداریم؟ دوست عزیز مساله اینجاست که داستان های افسانه وار کربلا از دور ساختگی بودن خود را فریاد می زنند ولی داستان های عدل علی اینگونه نیستند
بدبخت ها بعد از اینکه اون دنیا بهشون حوری ندادن احتمالا خیلی ناراحت شدن و گفتن حیف که الکی خودمون را به کشتن دادیم!
کارت درسته رفیق !! این مطالب ، گذرا به ذهن همه حتی اون خر حزب ال ها هم میرسه
اما نه اینطور دسته بندی شده و مرتب و مستند !! واقعا لذت میبره ادم اجرت با امام حسین 🙂
خیلی لطف داری دوست عزیز خستگی از تنم بیرون رفت ولی امام نقی یک چیز دیگست!
واقعا آدم متاسف میشه وقتی این چیزا رو میبینه!
من خیلی از چیزهایی که گفتی رو قبول دارم واقعا هم قبول دارم آره شاید دسترسی به آب خیلی راحت بوده و این واقعا ساخته ذهن یه عده آدم بیسواد باشه اما شما ها دارین کل قضیه رو زیر سوال میبرین اصل قضیه یعنی خیانت مردم کوفه و فاجعه بزرگی که به سر امام حسین و خوانوادش اومد چیزی نیست که فقط شیعه یا مسلمون ها قبولش داشته باشن این بخشی از تاریخ کاملا جدای از اعتقادات معنوی.
یه چیزی مثل بخش های دیگه ی تاریخ مثل حمله ی اعراب به ایران مثه تاریخ دوران ساسانی یا صفوی یا هرچی.
امام حسین آدم بزرگی بوده آدم خیلیییی بزرگی بوده من کاری ندارم که ما بهش میگیم امام به عنوان یک انسان آدم بزرگی بوده بزرگترین نویسنده های دنیا ازش بعنوان یه انسان بزرگ یاد کردن مثه چارلز دیکنز و…
امام حسین اگه برای صلح و اینا داشت میرفت پیش یزید واسه چی باید زن و بچه و خواهر و برادرش ر با خودش برداره ببره؟
ببین این که نگاه عده ای به این واقعیت تاریخی انقدر بد شده تنها دلیلش یه سری مداح و آخوند ببخشید احمق و نفهمن که انقدر زیاده گویی
واغراق کردن که آدم میگی ای بابا همش دروغه!!!!!ولی واقعا این طور نیس.
هیچ وقت اجازه نده هیچ چیزی رو دیگران واست تعریف کنن و بگن آره این جوریه اون جوریه!من فقط یه خواهش دارم اونم این که بدون هیچ عقیده ای و با ذهن کاملا خالی ازین مسئله برو دنبالش و تحقیق کن چون خیلی ازت عذر میخوام حرفایی که تو زدی با حرفای آخوندا و مداح های بیسواد یه وجه اشتراک داره اونم اینه که بوی عامی بودن میده هردوش واقعا زیادی تنده!
عزیز من فکر می کنم شما تا وسط مقاله را خواندی بعد ناراحت شدی آمدی یک چیزی نوشتی لطفا مطلب را تا آخرش بخون فکر نمی کنم هیچ آدم عاقلی بیاد مثلا مسایل تاریخی را با این داستان حسین مقایسه کنه.
شما گفتی حسین برای صلح کوفه نمی رفت.خب در این شکی نیست. کسی این را که رد نکرده. این حرف شما نشون می ده حتی هنوز به خودتان زحمت نداده اید مقاله را درست بخوانید و بنده نمی فهمم شما از کجای مطلب چنین برداشتی را کردی!!
دوست عزیز شما که زحمت نوشتن این کامنت را کشیدی اول به من لطف می کردی مقاله را تا آخر می خوندی
باشه من بی سواد و عامی شما که باسوادید و عامی هم نیستید. لطف کنید یک مطلب را تا آخر بخونید بعد عجولانه قضاوت کنید.
این دین عربی مال عرب ها و عرب پرستهاست اینجا ایران است و ما برای مبارزان ایرانی گرامیداشت داریم شما هم فکر سفر کن کشور را اشتباه آمدی
دمت گرم پسر جیگرم حال اومد مخصوصا اون قسمت دلقک راستی یکی بود که قبلا نظر می داد و کارش به فحش دادن کشید. برات میل زدم نگاه کن
لطف داری زدیک جان
در مورد اون نمی دونم فکر نکنم. حالا نگاه می کنم
find in below website the event of Ashura in 685 AD: This year there was in Britain a bloody rain, and milk and butter were turned to blood.
http://historymedren.about.com/library/text/bltxtaschron651.htm
i wish you have enough explanation to above extraordinary event happened in 685 A.D as mentioned in the Anglo-Saxson book.
did you belive Medieval History and its Legends!?
But first of all, the author of this book is contemporary author who was collecting based on scientific methodology, and in addition do you think that the date of the event haphazardly matched the bloody raining in London in 685 A.D?
there are some extraordinary events took place without any scientific reasons whose these events alarming us to spiritual world (thought). If there are clerks (Akhound) who are bad and dressing devil cloths, it will not mean that Islam is evil.
anyway I am neither extremist person nor faithful man, however I’m trying to unveil the truth to reach the freedom and peace for all human beings (with different races and colors). I respect your ideology and beliefs, however the fairness and rationality are required.
peace and thnx
scientific methodology how where?! Are you sure my freind?give me a good reason. It is just a Legend. We have lots of these legends in our hisory. It isnt hard to find a good legend for that year. I think the author has just colected his national legends, Nothin else.
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
…
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بینوایی
در آن بحرید کاین عالم کف او است
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورتهای عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی
حتما سید حسینی هستی و افتخار می کنی که یک عرب اومده با مادرت یک کارهایی را صورت داده .
گرانوم عزیز سلام
به یک مطلبی می خوام اشاره کنم و اون اینه که اقای محمد بن طبری تقریبا 220 سال بعد از امام حسین به دنیا اومد و اون موقع حکومتهایی که بودند مخالف علی و خانواده و دوستدارانش بودن
خب تاریخ رو هم فاتحان می نویسند مثل الان که واقعیتها طوری منعکس میشه که به نفع حکومتها باشه
سلام دوست عزیز
۹۰ درصد منابع این مقاله از جاهای دیگست با این حال با وجود حرف شما بنده خوشحال می شدم که بیشتر از طبری استفاده کنم
حکومت اموی در طی تاریخ آن قدر ها هم ضد علی و خوانواده اش نبود روحانیت همیشه برای آرامش خودش دشمن سازی کرده و خواهد کرد تاریخ طبری هم به طور نسبی در زمان آزادی های به وجود آمده به خاطر ضعف امویان و عباسیان نوشته شده در ضمن اگر اینگونه حساب کنیم نمی توانیم حتی اصول دین یا تاریخ پر افتخار هخامنشی که بیشتر یونانیان که دشمن ما بودند آن را نوشته اند اتکا کنیم. در آخر این ها برای عرب سوسمارخور ۱۴۰۰ سال پیش افتخاری بود و حالا برای مای قرن بیست و یکمی عصر اطلاعات ننگ محسوب می شه.
یکی از بزرگترین نقض های ایرانی ها نپذیرفتن حقیقت بخاطر تابوهای ذهنی است.چیزی که تابو شد دیگه نمی شه از این جماعت گرفتش، اگر حقایق یک واقعه تاریخی که برای زندگی پس مرگ خودشان هزاران نقشه براش کشیدن را بازگو کنی،هزاران توهین را می شنوی،مسئله پنهان کاری نیست گرانوم عزیز،مسئله خود این مردم هستند که نمی دون که چه کار می کنند، اگر خونت را بریزن برای توهین به حسین نه بخاطر اونه بلکه بخاطر رفتن در بهشت،ما تا رنوسانس خیلی فاصله داریم، روزی در غرب بخاطر کوچکترین حرف به کلیسا در آتش زنده زنده می سوزاندن،ولی بالاخره تفکر پیروز شد،ما شاید دکارت ها،هیوم ها و کانت ها نداریم ولی انسان های آزاده ای مثل شما روزی در تاریخ این کشور باقی خواهند ماند.همانطور که کانت میگه هر وقت دیدی که مخالفات از روی حماقت زیاد تر و زیادتر شدند بدان که باید در راهت ثابت قدم باشی…..
شما هم بدون شک انسان آزاده ای هستی سلامت باشید
اقا ممنون از وبلاگ ومطالب خوبت .من که به حرفات ایمان دارم .و اگر هم همه حرفهای مسلمانها درست باشه ادم از اینهمه افراط و تفریط حالش بهم میخوره . حضرت عیسی رو کل دنیا قبول دارن من یک بار ندیدم مسیحی ها هی بیان بزنن تو سر خودشون که ای اینطور شد و اون طور شد و انقدر در مورد دینشون تبلیغ کنن .بابا تورو خدا تورو همون امام حسین که خودتون قبول دارید بجای این که هر سال بریزید تو خیابونا و خیابونارو به گند بکشید برید یکم ادم بشید یکم مطلب بخونید کمتر دروغ بگید کمتر سر همدیگه کلاه بذارید .بخدا هیچ جای دنیا مثل ایران پر کثافت کاری نیست .
لطف دارید
در مورد تعصب مسلمون ها هم حق با شماست
با سلام
مطلب جالبی بود.
از حیله گری آخوندها هر چه بگویید کم گفتید.
اینها جزو مقوله اقتصاد دین قرار می گیریند.
بله پول و دین و زور
فرق ما با امریکا اینه اونا الان زمین دوم رو پیدا میکنند ما داریم سر دین عربها شروور میگیم.ولی در کل جالب بود هم قیمه رایگان هم نوشته های شما.خوبه همه میدونید سر کارید پس اگر مهم نیست چرا یک سری قیمه میدن یه سری ادا در میارن یک سری هم تظاهر میکنند یک سری هم دزد و سودجو.اقا ما تو این زندگی با دین کاری نداشتم ولی چون دیدم رو بازمیکنم موفق میشوم ولی کور کورانه گند میزنم.ولی تا بحال از خودت پرسیدی چرا؟………….این جواب بعضی از ادمها میان فقط ……….باشن
خیلی جالب بود ای کاش در مورد تشیع هم مطالب کامل تری مرقوم بفرمائید چون بیشترش با احادیث و روایات گفته شده که نمیتواند سندیتی داشته باشد ، در ضمن اگر هم درست باشند چه دستاوردی برای مملکت ما داشته اند؟
مثلا امام رضا چه کار مهمی برای ایران کرده که یه عده پول و جواهراتشونو وقفش میکنن ؟ در حالیکه اطراف حرمش پر از انسانهای مستمند با مشقت گذران عمر میکنند و خیلی سئوالات دیگه که از حوصله این مطالب خارج است .
راستی یه سئوال دیگه : آیا برای حسین و یارانش که در بهشت با حوریان بهشتی محشورند و بقول امروزیها دارن عشق و حال میکنن ،باید عزا و ماتم بگیریم یا خوشحال باشیم؟!!
موفق و پاینده باشید : یک نقوی مخلص!
لطف دارید
در مورد تشیع هم احتمالا یک روز می نویسم
man ye soal daram .shoma be vojode khoda eteghad dari ya na?
age nadari pas hichi.vali age dari jaane azizanet bia ba ham peyman bebandim age donyaee pas az in donya bood zire in harfat nazani.che khob bood age in ghazieh barat afsaneh hast mohtaram boodi.va hade aghal neshani az ensaniat va tarbiate khanevadegi az khodeton boroz midadid.shoma in chizaro afsaneh bekhon .vali yad begir ke hamisheh betoni begi zende baad mokhalefe man na in keh ba oon chiza ke mokhalefi maskhareh koni ya tohin koni. be nazaram shoma ba masooline hokomate diktatorieh iran farghi nadari.
ک** تو ک***
______
geranom: رفیق اگه از این کلمات استفاده نکنی بهتره با اینکه ماها زیاد از این مسلمین فحش شنیدیم ولی آیا درسته ارزشمون را در اندازه اون ها پایین بیاریم دوست عزیز
برادر لطفا ماجرای تیر سه شعبه علی اصغر !!!!!! و عمود آهنینی که به سر عباس میخوره رو هم اضافه کن!
اگه عمری موند سال دیگه حتما 🙂
«در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا / سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت»
کم نبوده و نیستند بزرگانی که بسیار داناتر و عالمانه تر به واقعه عاشورا نگریسته و بسیار عاجزانه تر تسلیم مولایشان شده اند…
در عین احترام برایتان و مخالفت با دیدگاه شما فقط به همین بسنده میکنم :
«به امید روزی که منجی حق با ظهورش هیچ ابهامی باقی نگذارد…»
«در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود / از گوشه ای برون آ ای کوکب هدایت»
یک واقعه که چند نفر با چشم خودشون می بینن از زبان هر کدوم به شکلی متفاوت روایت می شه … چطور می شه در مورد وقایعی که از گذشته با صدها و هزارها حواشی و نظرات مخالف و موافق به دست ما رسیده نظر قطعی و صد درصد داد… رجوع به عقل درست و منطقییه … همین عقل حکم می کنه قبول کنیم که هر انسانی هر چقدر کوچک و کم تاثیر واسه خودش در بین هم نوعاش و هم وطناشو حتی هم محله هاش جاذبه و دافعه ای داره… هر چقدر آدمی روی جامعه اطرافش تاثیرگذارتر، جاذبه و دافعه اش بیشتر… و این یه قانون همیشگییه … پس چه پیامبر بزرگوارما، چه خاندانش… چه زرتشت و کوروش بزرگ …از این قائده مستثنی نبودند… خیلی خوبه که در این جا خرافاتی رو از اصل واقعه کربلا جدا کردید و خوبه که با دید مثبت تر و وسیعتری به اصل و هدف پنهان در ماجرا که از اون به عنوان قدرت طلبی یاد کردید، نگاه کنید… قدرت طلبی لازمه مدیران جامعه و رهبرانییه که هدایت یه جمع رو به دست می گیرند… قدرت جمع به همراه قدرت و توانمندی یه رهبره که یه گروه و جامعه خوب و متمدن رو شکل می ده… در آوردن مردم از جهالت و روشن کردن خرافات با احترام به شخصیت فردی که سعی دارید در بین هاله ای از تعریف ها و تمحید ها و توهین ها و بدگویی ها درست بشناسیدش کار سنجیده و قابل قبولیه… در ضمن خوبه که کسی امامان ما رو از لباس فقر درآورد و اونها رو دارای قدرت تصمیم گیری مالی و تدبیر ثروت که بلاشک از اصول قدرت یه مدیرو رهبره معرفی کرد که حتما هم همین طور بوده… موفق باشید…
با سلام من هیچ نظر مثبت و منفی در رابطه با مقاله ی شما ندارم و از نگارش و قلم شیوای شما تشکر می کنم
اما مشکلی که با مقاله ی شما دارم و نمی تونم 100% فبولش کنم اینه که متاسفانه ظاهراً تمامی منابع ذکر شده در مقاله ی جنابعالی از نویسندگان سنی بوده و معمولاً ما شیعه ها نظر مثبت و خوبی نسبت به سنی ها نداریم
در این رابطه چنانچه توضیحی بفرمایید ممنون میشم.
دوست عزیز در این مقاله از کتاب های چاپ شده توسط شیعیان در همین جمهوری اسلامی تا جرجی زیدان مسیحی استفاده شده می توانید منابع را سرچ کنید
بگو تو اونجا بودی؟
از امام حسینم بیشتر جزییاتو دیدیا شیطون
درود و هزاران درود بر گرانوم عزیز
این تنها مقاله ای بود که کاملا شیعیان رو لال کرد یعنی کوچکترین بهانه ای هم نمیتونن بیارن
گرچه این جماعت در تمام مقالاتی که درج کردی کوچکترین حرفی برای گفتن نداشتن و ندارن
ولی این دیگه اصل جنس بود
گرانوم جان این لینک رو می ذارم فقط به عشق تو
زامبی ها هم برای حسین عزاداری می کنند
http://burning-ashes-iran.blogspot.com/2011/12/blog-post_5365.html
شما لطف دارید دوست عزیز . این لینکتون هم واقعا جالب بود تا دو ساعت داشتم می خندیدم 🙂
برای هیچکدوم از حرفهات ناراحت نشدم چون مزخرفات بود
اگر امام حسین بر حق نبود آتش عشقش پس از 1400 سال خاموش میشد
اگر بر حق نبود پس از 1400 سال شهری به احترامش سیاه نمیپوشید
هنوز آدمهایی هستند که پس از نوشیدن آب بر حسین سلام میدهند
آتش عشق به حسین هیچگاه خاموش شدنی نیست
نه عشق به حسین که عشق به علی و فرزندان علی هر روز شعله ورتر میشود
تا آنجا که حتی ارامنه دست به دامان علی و فرزندانش میشوند
بسوزید و بمیرید از این عشق
که عشق به حق لایتناهی است
از جهالت میسوزیم
قسمتهایی از خطبه 147
بدانيد كه شمايان رشد و رستگاري را نشناسيد مگر كسي را بشناسيد كه آن را از دست داده، و به كتاب الهي وفادار نباشيد مگر آن كس را بشناسيد كه پيمان الهي را شكسته، و چنگ به دامن قرآن نزنيد مگر كسي را بشناسيد كه آن را رها كرده. پس رشد و وفاداري و تمسّك به قرآن را از اهلش بخواهيد، كه آنان روح دانش و مرگ نادانياند. منطق حكمت آميز و روش حكيمانه از دانش آنان خبر دهد.
پس گرانوم و امثال گرانوم رو نشناسی هیچ وقت اسلام و دین خدارو نخواهی شتاخت.
با دورود بر شما عزیزان
ممنون می شم صفحه ای با عنوان شیعه (فرقه منحرف در اسلام ) در سایت تان مطلب یا مطالبم را بصورت مستقل بگذارید:
من چند موضوع برام غیر قابل حل مانده :
اول از همه امام علی و امامتش است ، همه با حادثه غدیر و حادثه عشرتین آشنا هستیم و اینطور که شیعیان محترم می فرمایند پیامبر امام علی را به امامت بعد از خودش توصیه کردند. سوال این است که در شاهان هم جانشینی از پدر به فرزند یا یکی از بستگان انجام می شد پس چه فرقی بین امامت امام علی با جانشینی شاهان هست!؟
دوم اینکه عزیزان شیعه متعصب از کلمه مردم سوء استفاده می کنند و طرفداران امام علی را جای مردم جا می زنند. می خوام بدانیم کجای اسلام مردم در سرنوشت خودشان و کشورشان شرکت داشتند کجای اسلام انتخابات وجود داشته . اینکه گروهی یک نفر را انتخاب می کنند که نشد دموکراسی یا به قول خودشان مردم سالاری به آن گروه هم می گویند طرفدار نه مردم.
سوم اینکه همانطور که می دانیم بیشتر جنگ ها در زمان پیامبر بخاطر اسلام بود و بعد از پیامبر بخاطر جانشینی بود اگر کمی دقت کنید از صلح امام حسن گرفته تا جنگ امام حسین و جنگ های مختار و … جز خلافت بود یا چیز دیگه؟
چهارم اینکه چرا امام زمان که آخرین امام شیعیان هست در قرآن به صراحت نیامده دوستان عزیز شیعه تحریف یا مورد سوء استفاده قرار گرفتن را بهانه قرارداده اند اما اینان نفهمیدند که مزایای آن بر معایب آن می چربد اول از همه وحدت دوم جلوگیری از ایجاد فرقه های مختلف سوم دین بدون مسیر چه بدرد میخوره! چهارم خون های زیادی که بخاطر این فرقه ها ایجاد شد به زمین نمی ریخت پنجم کتاب بدون ناجی مثل چراغ بدون نور است ششم خدای که برای تنبیه زنان به فکر بوده و دستور زدن آنان را داده! چطور در مورد این مسئله مهم ساکت مانده است! مسئله ای که می توانست اسلام را در تمام جهان گشترش دهد نه آنکه باعث اختلاف شود!
پنجم جای تعجب است که امام علی که امام اول شیعیان است هیچ اشاره ای به امام زمان نکرده در حالیکه درباره ظهور دجال که از سخنان گرانبهای امام علی در بهارالاانوار است سخن گفته اند!!! و رابطه ای آنرا با فراماسونری ها چطور میشه توضیح داد!!!؟
قصدم فقط آگاهی دادن است چرا که شاید کسی باشد برای این سوال ها جوابی داشته باشد؟
با توجه به نیاز بیداری انسانی درعصر ارتباطات لازم می دانم این مطالب به زبان عربی و انگلیسی هم ترجمه شود.
در ضمن من طرفدار هر کسی و هر کجایی که اخلاق داشته باشه هستم. و از اسلام جز خشونت و خفقان و نقض حقوق بشر چیزی ندیدم و اصولا در بیشتر موارد هر کجا که اسلام باشه انسانیت هم نیست مسلمانان به هیچ چیز رحم نمی کنند نمونه آن کشتار بیش از 5000 نفر از زندانیان سیاسی سال 67 به دستور خمینی می توانید تصور کنید که حتی به اسیر در بند هم در اسلام رحم نمی شه چطور توقع آزادی بیان از آنها می توان داشت نمونه های دیگه شکنجه های روانی در زندان، یادم نرفته چطور روی شلوار لی مردم تیغ می انداختند چطور آستین کوتاه ها را در جلوی مردم رنگ می کردند چطور موی سر مردم را توی خیابان با ماشین تراش چهارراه می زند چطور بخاطر داشتن ویدئو محاکمه می کردند چطور به حریم خصوصی مردم تجاوز می کنند موبالتان را می گیرند ماهواره ها را برای اینکه صدای مخالفان را نشنویم جمع آوری می کنند و در بعضی موارد هم محاکمه میشن. من خدا را نه در قرآن بلکه در قلبم دیدم او چیزی جز عشق و مهربانی و دوست داشتن نیست .
با سلام..
مقاله تان رو به صورت ناقص خوندم..
دنبال يه چيز در مقاله تان بودم كه اشاره نشده بود..
كربلا چندين كيلومتر بالاي شهر كوفه هست!..
امام حسين (ع) به سمت كوفه روانه شده است در حالي كه جنگ ايشان با سپاهيان يزيد بالاتر از شهر كوفه بوده است..
امام حسين به كجا ميرفته؟!
مثل اين ميماند مقصد من تهران باشد و از خوزستان به تهران حركت كنم ولي كساني بخواهند مانع ورود من به تهران شوند طبيعتا بايد در شهرهايي مثل اصفهان يا اراك يا..مانع من شوند ولي اينكه در مازندران مانع بنده شوند آيا منطقي است؟ آيا نشان اين ميدهد كه هدف من تهران بوده است؟!
عكس مسير حركت:
درود…دوست گرامي در مورد ضررهاي روزه داري از ديدگاه علمي نوشتيد؟ در مورد ضررهاي حجاب چي؟ مطلب علمي اگه سراغ داريد ميشه خواهش كنم تو وبتون بداريد.آيا مقاله علمي در اين زمينه تا الان درج نشده ؟
مطلب جالبی بود
نوشتن مطالب جالب وظیفست!
سلام – آيا اين درست است كه شما بر اين باوريد كه بي طرف هستيد و مردم عرب را سوسمار خور ،وحشي ،خونخار و… مي ناميد مگر اين نيست كه بايد به هر انساني با هر نژادي احترام گذاشت .مگر كشورهاي پيشرفته به اين حق احترام نميگذارند؟ اين مشكل ماست كه از خودمان ديني نداريم اين مشكل ماست كه بيشتر كلمات زبانمون معمولا كلمات عربي بوده و تركي هست و از خودمان چيزي نداريم ما ايرانيها هنوز آدم نشده ايم و به همديگه فحش مي دهيم .
همه انسان ها محترمند
نویسنده
من همه ی مقاله و همه ی نظراتو خوندم
خودت نگفتی
شک ندارم خودت مسلمون بودی و فقط بخاطر فرار از ممنوعیت های اسلام داری نقضش میکنی نه دلسوزی و عقل گرایی
برای فرار از ممنوعیت های اسلام هیچ نیازی به نقضش نیست.این همه آدم دزد و شیاد و مال مردم خور اکثرا مسلمون و روزه گیرن
چه وحشتناکه
خدا همتونو میکشه هتونو
وای!!
درود ما قبل ازاینکه مسلمان باشیم یک ایرانی بدنیا میایم ایران واینهمه مردبزرگ (کوروش -داریوش-انوشیروان-و……)اما خیلیها اصلا نمیدونن که مردبزرگی مثل کوروش کی بودوچه کرد ولی توماه محرم وصفرتمام افرادکوفه وکربلاواجدادشان را با تمام مشخصات میشناسن وعین ….گریه میکنن ایران هیچ وقت درست نمیشه
ببخشبد چرا ابن زیاد با حسین دشمنی داشت؟
جنگ قدرت